این روزها من خسته، تو خسته، همه خسته اما کادر بهداشت و درمان خستهتر از من و تو. قرار ما تابستان بود. تابستان گرم و جشن رفتن این ویروس لعنتی. امیدوار بودیم گرمای تابستان پوست این ویروس را بکند و برای همیشه برود پی کارش.
قرار بود ما زودتر از دیگران به مدد الهی ریشهکن کنیم این ویروس ناشناخته و سمج را؛ اما میبینید مدتی است حال کشور و استانمان خوب نیست. گویا قرار نیست آمارها از آن بالا سقوط کند.
این روزها در مراکز درمانی مبتلایان هجوم آوردهاند برای بستری شدن. تختها پرشده، بخشهای آی سی یو جاندارند. حالا ما ماندهایم با این شرایط سخت و بحرانی. مردم ما بیش از چهار ماه با استرس زندگی میکنند؛ اما حکایت مدافعان سلامت، حکایت مرگ وزندگی است. حکایتی خستهکننده.
آنها در این مدت لباس رزم از تنشان کنده نشده، شهید دادهاند. مبتلا دادهاند. از خانه و خانوادهشان زدهاند تا به ما برسند و از جانمایه گذاشتهاند تا کرونا شکست بخورد، ولی همه چیز به باد رفته است. این به باد رفتن، خستگی میآورد. نمیدانم شما هم به این آمارها توجه کردهاید. در کشور تاکنون 117 پزشک در جهاد مقابله با کرونا جانباختهاند. میگویند تابهحال مرگ بر زندگی بیش از 20 پرستار نیز نقطه پایان گذاشته.
«آرزو باهو» یکی از آن مدافعان سلامت که دربندرعباس جانش را در کف دستش گذاشت. کرونا، هزاران نفرشان را مبتلا کرده است. در هرمزگان نیز 250 نفر از کادر درمان به این ویروس مبتلا شدهاند. آمارهای روزانه تن انسان را میلرزاند و داستان پرپر شدن کادر درمان، هشدار و زنگ خطری برای ماست که این ویروس به هیچکس حتی کادر درمآنهم رحم نمیکند. آنها زدهاند به دل این ویروس.
کادر درمان خستهاند بیش از ما خستهاند. خواب به چشم ندارند. هرلحظه باید بر بالین بیماری حاضر شوند. اینها مدافعان خسته سلامتاند که خستگیشان بهسلامت ما هم ربط دارد.
اینها که خسته بشوند ما مردم عادی مبتلا، درست در لحظهای که به تیمار پرستاری مهربان و پزشکی کار بلد نیاز داریم، تنها میمانیم، یک تنهایی ترسناک، در حال نفستنگی، در حال بیرون دادن سرفههای شدید، در حال سوختن در تب و درد کشیدن و جدال با عفریت مرگ. بیخیالی بسیاری از مردم، کار را برای کادر درمان سخت کرده است. به گفته رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان، این روزها هرمزگان در اوج بیماری کرونا قرار دارد. اگر در نیمه خردادماه تنها ۱۷ درصد از مردم از ماسک استفاده میکردند حالا این عدد به ۷۵ درصد رسیده است؛ اما این پایان کار نیست باید این رقم افزایش یابد تا میزان مبتلایان به این بیماری کاهش یابد. تاکنون ۱۰ الی ۱۵ درصد از مردم هرمزگان به کووید ۱۹ مبتلا و علائم بیماری را بروز دادهاند.
لطفاً مراقب باشید! قید دورهمیهای بیمنطق را خط بکشید. دستهایتان را مرتب بشویید و ماسک بزنید. ماسک راه نفس را میبندد، درست، قبول؛ ولی کرونا راه نفس را سختتر میبندد. ما چه چیزمان از آن پرستاران بیشتر است که پنج عدد ماسک را رویهم پوشیده و از خودش عکس گرفته و فقط یکچیز از ما خواسته. خواسته ماسک بزنیم، آنهم نه پنجتا بلکه یکی، برای زنده ماندن خودش و ما، برای شکست کرونا. پرستارها مجبورند برای حفاظت از خود از ماسک و شیلد و لباسهای مخصوص استفاده کنند که کار را برایشان سخت میکند. شاید کادر درمان با این لباسها خشن به نظر برسند ولی وقتی ماسکشان را از صورت برمیدارند باوجود همه خستگیها و فرسودگیها بازهم لبخندی روی صورتشان دارند. البته این لبخند، لبخند رضایت از شرایط نیست بلکه لبخندی است که میگوید درست است حقوقمان دیر پرداخت میشود، اضافهکاریهایمان داده نمیشود و هرلحظه ممکن است تعدیل شویم ولی باز خوشحالیم که میتوانیم کاری برای مردممان انجام دهیم. به اعتقاد من این لبخند طعنهای هم به مسئولان دارد که ببینید ما اینهمه مشکلداریم ولی هنوز سرپا ایستادهایم و دست از خدمت برنمیداریم.
باور کنید، همه خستهاند، خسته از این شرایط سخت. حال هرمزگان خوب نیست. بیاییم با رعایت مسائل بهداشتی، به فکر خستگی کادر بهداشت و درمان باشیم. نباید منتظر اعمال محدودیتهای تازه باشیم. نباید منتظر دستور از آن بالا باشیم. بعد از گذشت چهار ماه از حضور این مهمان ناخوانده، همه پروتکلهای بهداشتی را خوب میشناسند.
کمترین کار، استفاده از ماسک، خودداری از حضور در تجمعات، رعایت بهداشت فردی و فاصلهگذاری اجتماعی و شیوهنامههای بهداشتی است. برای لحظهای هم که شده به تن رنجور و خستگی مدافعان سلامت فکر کنید. با رعایت شیوهنامههای بهداشتی، هم از خود هم از مدافعان سلامت مراقبت کنیم.