شنوندگان عزیز توجه فرمایید!
«خونین شهر، شهر خون، آزاد شد.»
سوم خرداد ۱۳۶۱ برگ دیگری از تاریخ سراسر حماسه، ایثار و شهادت مردان وزنان غیور ایرانی در جنگ 8 ساله
دفاع مقدس ورق خورد. آری، 576 روز پس از خروج غمانگیز آخرین نیروهای ایرانی از خرمشهر در 4 آبان ۱۳۵۹، رزمندگان ایرانی در سومین روز از خرداد ۱۳۶۱ با پایان موفقیتآمیز عملیات بیتالمقدس، فاتحانه به خونینشهر بازگشتند تا این نبرد بهعنوان نقطه عطفی در جنگ هشتساله ایران و عراق ماندگار شود.
این شهر مقاوم بعد از ۵۷۸ روز اشغال، رنگ آزادی به خود دید. آزادی از چنگال مزدوران بعثی که برای رسیدن به آن جبهههای نبرد در عملیات بیتالمقدس رنگ خون گرفت. آن روز را خوب به خاطر دارم وقتی خبر آزادی خرمشهر با صدای مخملی دکتر کریمی از رادیو سراسری پخش شد و از آزادی شهر خرمی که خونینشهر شده بود خبر داد. آن روز همه اشک ریختیم و سجده شکر بهجا آوردیم. روزی را که خرمشهر آزاد شد، هرگز فراموش نمیکنیم، چه روز زیبایی بود. کوچهها عطر آزادی گرفته بودند. مردم به هم لبخند میزدند. همه در خیابان شادی میکردند. هیچکس سر از پا نمیشناخت. هیچکس نمیدانست تبریکش را به که باید بگوید.
سوم خرداد 61 واقعه بزرگی است که در تاریخ و حافظه این ملت حکشده و هرگز فراموش نخواهد شد. آن روز آنقدر کام مردم ایران شیرین شده بود گویی از زمین و آسمان باران امید میبارید و یک ملت به رقص و پایکوبی برخاسته بود. بهراستی سوم خرداد چه بود و چه شد؟ همهی جامعه احساس میکردند سرزمین و هویتشان موردحمله قرارگرفته و اشغالشده است. خرمشهر، به غم ملی تبدیلشده بود. روزهای انتظار به سررسید و همه در کنار هم، از پیرزنی با چند تخممرغ اهدایی تا نوجوانی شناسنامه دستکاریشده در دست برای اهدای جان. همه یکتن و یک روح شدند برای آزادی خرمشهری که پاره تن این سرزمین بود.برای ما سوم خرداد یک روز از تقویم نیست. سوم خرداد یک نماد از نوعی زیستن و تجربهای شیرین است و چنین شد که آوای «ممد نبودی...» برای همیشه در ذهنها ماندگار شد. شهید محمد جهانآرا (فرمانده سپاه خرمشهر) و بسیاری از همرزمان ایثارگرش در خرمشهر نبودند تا فتح زادگاهشان را ببینند و در کنار مردم جشن پیروزی بگیرند.
فتح خرمشهر بزرگترین پیروزی نظامی ایران در جنگ بود و عراق باتحمل خسارات سنگین و تلفات نیروی انسانی زیاد، مجبور به ترک این شهر شد که به سنگیشدن کفه نبرد به سود ایران انجامید. دنیا باید بداند که بر این مردم قهرمان در
جنگ تحمیلی 8 ساله چه گذشته است. جهان بداند که رزمندهها همین مردم سربلند بودند. فقط ارزشهای واقعی و تصمیم باشرافت زیستن و آزاد بودن و زیر بار زور نرفتن، از آنها انسانهای شجاعتر و عاشقتری ساخت!
ما هرگز خاطرات آن جنگ را فراموش نکردهایم!
خاطرات آن مردان بیادعایی که با فریاد اللهاکبر بیمحابا بر قلب دشمن میتاختند. چگونه میتوان كتاب تاريخ را بست و از شجاعت و بزرگی مردان وزنان این شهر سخنی نگفت و سکوت کرد؟ چگونه میتوان آرام نشست و بر سوگ «لالههای سرخ « اشک نریخت. بهراستیکه همه در جستوجوی شهادت بودند. رفاقت بود و رقابت معنا نداشت. آری! چگونه میتوان سكوت كرد و از مقاومت 45 روزه مردان وزنان این شهر حرفی نزد. تنها میتوان گفت «خرمشهر را خدا آزاد» كرد.
هرگز فراموش نکنیم که ما آزادی امروز خود را مدیون همه آنهایی هستیم که تاریخ جنگ 8 ساله با فداکاری و ایثار آنان به یادگار ماند.
برویم سراغ خانوادههایی که بر گردن همه ما حقی دارند. به خانواده شهدا سر بزنیم، برویم به جانبازان مظلوم و آزادگان سرافراز سر بزنیم، برویم مزار شهدای گمنام را گلافشان کنیم. یادمان بیاید چقدر بدهکار آنانی هستیم که رفتند. بدهکار مستندسازان صحنههای جبهه و جنگ؛ بدهکار یادگاران هشت سال دفاع مقدس که بخشی از تن و جسم خود را در جبههها جا گذاشتند.
حال پس از گذشت 39 سال از فتح خرمشهر امروز این شهر هنوز خرم و آباد نشده، غیزانیه بیآب است، بسیاری از بچههای جنگزده میانسال شدهاند و دنبال کارند. رزمندگان پیر شده نگران هستند فردا چه خواهد شد. همه نگران آیندهی فرزندانشان هستند.
مردم مقاوم خرمشهر همچنان پس از گذشت 39 سال چشمانتظار رسیدگی مسئولان به وضعیت معیشت آنان و آبادانی شهرشان هستند.