از خیلی پیشتر از آنکه داور سوت پایان مسابقه آرژانتین و فرانسه را به صدا در بیاورد بازنده واقعی جام جهانی قطر معلوم شده بود. درواقع از همان وقتی که عضو هیات مدیره اتاق بازرگانی ایران و قطر خبر داد جز ایران همه کشورهای اطراف از جام جهانی سود میبرند همه چیز روشن بود. چیزی بیش از یک میلیون گردشگر به سودای تماشای مسابقات جام جهانی دست به جیب شدند و چمدان بستند برای سفر به قطر اما از این جماعت یک نفر هم پایش را به خاک ایران نگذاشت. بگذریم که برای خود ایرانیان هم سفر به قطر بی داشتن امتیازهای خاص خیلی عملی نبود.
شاید برای جهانیان هم شگفت آور باشد اگر بدانند ایران با وجود نزدیکی جغرافیایی به قطر هیچ سهمی از سود سرشار برگزاری جام جهانی در مجاورت خود ندارد. آن هم در گیروداری که حتی دولتهای ساکن در آن سوی ارس از این سفره رنگین لقمههای چرب و شیرین برداشتهاند. البته برای ایران چنین حال و روزی نباید چندان هم بهتآور باشد. همین که کشورمان با داشتن یک درصد جمعیت جهان 22 درصد ذخایر گاز و نیم درصد تولید ناخالص دنیا را در تملک خود میبیند و در عین حال زمستانها ناچار به کاهش و قطع گاز مصرفی کارخانهها و نیروگاههایش میشود و با سوزاندن مازوت هوای شهرهایش را به اضطرار و پریشانی میکشاند به قدر کفایت گویا هست.
امروز ایرانیان روزگاری را میگذرانند که در آن واقعیات روزمره با آرزوها و امیالشان سر آشتی ندارد. انباشت بی حساب قدرت مجالی برای برنامه و راهبرد و آیندهنگری به جا نگذاشته و گویا باید مهیای سازگاری با وضع رفاهی بغرنجتری هم باشند. علاوه بر این کشتی سیاست خارجی که در گرداب تحریم فرو مانده و بادی به بادبان برجامش نمیخورد، حالا خود را اسیر تندبادهای چینی و روسی هم میبیند. همه اینها زندگی و زمانه ایرانیان را به ورطهای انداخته که جز افول اجتماعی نامی نمیتوان بر آن گذاشت. امارات متحده عربی فارغ از آنچه بر ما میگذرد از دو سال قبل سرگرم تدارک جذب گردشگران جام جهانی بود و دست آخر هم 20 تا 30 درصد مسافران جام جهانی را برای اقامت و گردش به خود فراخواند. غیر از امارات دیگر همسایگان قطر هم هر یک به فراخور وسعشان از جشن فوتبال میوه چینی کردند. اما برای ایران هرچه موسم آغاز جام جهانی نزدیک و نزدیکتر میشد رویای جذب گردشگر و رسیدن به سود و انتفاع هم دورتر و دورتر شد. علل و عوامل گوناگونی برای خالی ماندن دست ایران از طعمههای جام جهانی برشمرده میشود. اما حرمتالله رفیعی رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی آب پاکی را روی دست همه میریزد و مدعی میشود که از همان ابتدا هم معلوم بود ایران نمیتواند سهمی از این بازار داشته باشد.
البته مسوولان ایرانی هم از همان ابتدا وعدههای پرطمراقشان را شروع کرده بودند. اما در نهایت این امارات بود که با هتلها و فرودگاههای بینالمللیاش برنده بازی جذب گردشگران جام شد. رتبههای بعدی را هم عربستان و عمان صاحب شدند و حتی کشوری نظیر آذربایجان هم از این بازار بی نصیب نماند. البته مسوولان ایرانی تشکیل کار گروه ویژه جامجهانی، تدوین نقشه راه همکاری ایران و قطر و اعلام صدور روادید رایگان را در دستور کار قرار دادند اما در نهایت بدون اینکه حتی یک تخت برای مسافران جام جهانی رزرو شود بازنده بلامنازع این رویداد فوتبالی شدیم. همه اینها هم در شرایطی رقم خورد که بهرهگیری از فرصت جام جهانی تا یک سال اخیر هیچ توجهی در میان مسوولان برنیانگیخت و جزایر کیش و قشم و ظرفیت مناطق آزاد به چیزی گرفته نشد. درواقع کیش و قشم در بهترین فرصت ممکن از حضور گردشگران خالی ماندند و ایدههای دیرهنگام مسوولان فقط صفحات رسانهها را پر کرد.