هرمزگان غرق در بی آبی و بیابان غذایی


نویسنده: سامیه طهورنیان

امروزه درهر شهر، روستا یا مکان های مسکونی تعداد فراوانی از سوپرمارکت ها و فست فود ها وجود دارد که به طور تقریبی وجودشان رضایت بخش است. حتی در دورافتاده ترین روستاها یا شهرک های استان هرمزگان، سوپر مارکت هایی یافت می شوند که انواع کنسرو، نوشیدنی های صنعتی و اقسام بیسکویت و تنقلات را دارند. شاید دسترسی به محصولات غذایی صنعتی در نگاه اول خوب باشد اما ما با پدیده دیگری مواجه هستیم. پدیده ای به نام «بیابان غذایی».

 


به نوشته روزنامه صبح ساحل، طبق تعریف USDA بیابان غذایی در واقع به هرگونه دشواری در دسترسی به «مواد غذایی تازه» بخصوص انواع سبزی ها، پروتئین ها و میوه ها گفته می شود. در بیابان غذایی ساکنان شاید به مواد غذایی دسترسی داشته باشند ولی تا شعاع یک کیلومتری و در برخی استانداردها تا 5 کیلومتری آن ها سبزی ها، لبنیات، انواع پروتئین چون گوشت، غلات کامل و آجیل یافت نمی‌شود. متاسفانه با این تعریف بسیاری از شهرک ها، روستاها و حتی مجتمع های مسکونی شهری در تعریف بیابان غذایی قرار می گیرند.
این مساله از لحاظ تغذیه ای نیز دارای بار منفی بسیاری است و پیامدهای خطرناکی چون چاقی، دیابت، لاغری، کوتاه قدی، بیماری های گوارشی یا نبود «امنیت غذایی» برای ساکنان منطقه به دنبال دارد.
 علت های اصلی پیدایش بیابان غذایی را می توان موارد زیر باشد: موانع اقتصادی، بالا بودن قیمت مواد غذایی تازه، درآمد پایین ساکنان، هزینه بالا، حمل و نقل و فروش مواد غذایی تازه به این نقاط است. به نظر می آید برای استان هرمزگان همه این موارد در ایجاد بیابان غذایی دخیل باشند. برای مثال حمل و نقل و فروش یک کنسرو تن ماهی با تاریخ نگه داری بالا و هزینه پایین در مناطق محروم، بسیار مقرون به صرفه تراز فروش یک ماهی تازه با نگه داری چند ساعته و قیمت بالا است. فروش یک نوشابه و آب میوه صنعتی بسیار راحت تر و پرسود تر از تهیه و فروش آب میوه های طبیعی است.
در ایران آمار پراکنده و به روز نشده ای از بیابان غذایی و سوء تغذیه مردم وجود دارد. بعد از استان سیستان و بلوچستان، استان هرمزگان یکی از مکان هایی است که خیلی از نقاط آن در تعریف بیابان غذایی قرار می گیرند.
 مساله کمبود مواد غذایی تازه خود باعث شیوع کوتاه قدی، کم وزنی تا 12.5 درصد شده در نقاط محروم شده است که در استانی مانند گیلان این عدد زیر 0.5 گزارش شده است. سوء رفتار و سوء تغذیه در کودکان و نوجوانان و ضعیف بودن نوزادان در جنوب کشور، باعث بالا رفتن آمار مرگ و میر آن‌ها هم شده است.
سال ها پیش مقاله ای منتشر شد که در آن توضیح می داد، برخی از کودکان «جازموریان» در عمرشان حتی میوه نخورده اند. با این حال مردم شهرنشین هم با در اختیار داشتن انواع میوه فروشی و پروتئین فروشی ها باز هم به غذای با کیفیت دسترسی مناسبی ندارند. می توان سلامت برخی نقاط مردم ایران را با مناطق جنگ زده مقایسه کرد.
از سویی در ایران آرد با کیفیت همه جا توزیع نمی شود. سبزی ها و میوه ها در بالاترین سطح سم پاشی، کشت می شوند. قیمت ماهی های تازه نسبت به درآمد برخی شهروندان بسیار بالاست و از طرفی آلوده نیز هستند. از سویی تولید کننده های مواد غذایی برای سودآوری و پایین نگه داشتن قیمت دست به تخلف در تولید می زنند که ارزش مواد غذایی را کمتر از قبل می کند. بعضی نقاط حتی به ابتدایی ترین مواد غذایی تازه هم دسترسی ندارند.
در واقع می توان گفت با این بی تدبیری های پیش رو برای صنعت غذا و توزیع در مواد غذایی تازه، استان های محروم بیشتر از هر نقطه ای در ایران ضرر خواهند کرد. همین مناطق خود با بحران های دیگری دسته و پنجه نرم می کنند. بحران بی آبی که این سال ها وارد مرحله جدیدی شده است. درحال حاضر کشور ایران و از همه بیشتر استان هایی چون بوشهر، سیستان بلوچستان و هرمزگان با خشکسالی و بی آبی شدید روبه رو هستند و کمبود آب، تولید مواد غذایی مختصر را هم با مشکل مواجه کرده است.
 چندی پیش معاون امور آب و آبفای وزارت نیرو در صدا وسیما، خبرهای تکان دهنده ای از وضعت کم آبی شدید ایران داد و به گفتهٔ او این کم آبی در نیم قرن گذشته بی سابقه است. نیمی از سد های کشور از ابتدای سال خالی هستند و ده درصد روستاهای کشور تنها با تانکر به آب دسترسی دارند. مسئله بی آبی در شرایط بد اقتصادی و همه گیری ویروس کرونا به حدی جدی است که کشور می تواند وضعیت فوق العاده اعلام کند.

  

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها