مرثیهسرایی برای یک اتفاق آن چیزی است که قرار است با دیدن فیلم «درخت گردو» با آن مواجه شوید. شکی نیست که مهدویان تلاش کرده با ساخت این فیلم مصائب مردم کُرد و تلخی این حادثه هولناک و تاریخی را یادآور شود که به دست فراموش سپرده شدهاست. اما آیا «محمدحسین مهدویان» توانستهاست در فیلم خود پا را فراتر از مرثیهسرایی بگذارد یا تنها بهدنبال گریاندن مخاطبان خود است؟ این فیلم هماکنون در سینماهای سراسر کشور درحال اکران عمومی است و به همین بهانه نگاهی انداختیم به جدیدترین ساخته محمدحسین مهدویان.
معرفی فیلم
مهدویان برای ساخت پنجمین فیلم خود تصمیم به روایت یکی از فجایع
دوران جنگ ایران و عراق گرفتهاست. مهدویان در تلاش است تا با به تصویرکشیدن سرگذشت واقعی خانواده «مولانپور»، وقایعی که در بمباران شیمایی سردشت بر مردم این منطقه گذشت را روایت کند. او داستان خود را از یک درخت گردو شروع میکند که حادثه در نزدیکی آن اتفاق میافتد و احتمالا به همین دلیل نام فیلم خود را «درخت گردو» میگذارد. پیمان معادی، مهران مدیری، مینو شریفی و مینا ساداتی بازیگران این فیلم هستند و فیلمنامه را ابراهیم امینی و حسن حسینی نوشتهاند. این فیلم در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر هم حضور موفقی داشت و توانست سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن محمدحسین مهدویان و پیمان معادی کند.
نقد فیلم
فیلم درخت گردو مستند نیست و بنابراین مخاطب انتظار دریافت اطلاعات صرف از
بمباران شیمیایی سردشت را ندارد؛ فیلم هم البته در صدد ارائه این اطلاعات نیست و قصد دارد در خلال این فاجعه داستانی را روایت کند اما در روایت این داستان ضعیف عمل کردهاست. هرچقدر که کارگردانی مهدویان در این فیلم در حد قابلقبولی بودهاست، داستان فیلم نتوانستهاست مخاطب را با خود همراه کند. این فیلم با تلخی بیپایان خود تنها احساسات سطحی مخاطبان را درگیر میکند و در ایجاد یک احساس پایدار و برانگیختن احساس مخاطبان ناتوان است. به بیان دیگر هرچند مخاطب تلخی فیلم را احساس میکند اما احساسات او برانگیخته نمیشود. بدین ترتیب درخت گردو قادر نیست از شکل و سطح به فرم، عمق و حس برسد. درهمان لحظات آغازین فیلم نریشن فیلم با صدای مینا ساداتی بیکارکرد جلوه میکند و باوجود اینکه تلاش میکند در پیشبرد داستان موثر باشد اما نهایتا در حد چند جمله شعاری باقی میماند. حفره دیگر فیلم مربوط به انتخاب بازیگر و شخصیتپردازی است. هرچند انتخاب پیمان معادی و بازی خوبی که در نقش یک استاد بنای کُرد ایفا کرد درست بود، حضور مهران مدیری در این فیلم اما یک وصله ناجور است. مهران مدیری در این سالها چنان در نقشهای کمدی فرورفته که انتخاب او برای چنین فیلم تلخ و گزندهای تنها یک علت میتواند داشته باشد؛ گیشه! مهدویان علیرغم اینکه سوژه خوبی برای فیلم خود انتخاب کردهاست اما تکلیف خود را با مخاطب مشخص نمیکند و حتی موضع مبهمی دارد. آنجا که نریشن طوری گفتهمیشود که با خلبان هم احساس همدردی کنیم و هیچ اشارهای به بانیان بمباران و مسائل سیاسی این موضوع آن هم برای کارگردانی مثل مهدویان که علاقع زیادی به موضوعات ایدئولوژیک دارد غیرمنتظره به نظر میرسد. در دادگاه لاهه هم مشخص نیست که فیلم در پی محکومیت چه کسانی است و باز هم به بانیان این موضوع اشارهای نمیشود. اما اساسیترین مشکل فیلم درخت گردو که در ابتدای متن هم به آن اشاره کردم این است که مهدویان در فراروی از تلخی این حادثه برای ناکام بودهاست و نتوانسته مفاهیم فیلم را بهخوبی دراماتیزه کند. گریاندن مخاطب در فیلم درخت گردو را نمیتوان به منزله یک امتیاز برای کارگردان محسوب شود و فیلمهای بالیوودی را در ذهن تداعی میکند. پر بیراه نیست اگر بگوییم مهدویان در استفاده از تکنیکهای کارگردانی خود برای گریاندن و آزار مخاطب عام گرفتار افراط شدهباشد. با توجه به همه موارد ذکرشده این فیلم نه تنها در ارائه یک سند تاریخی موفق نیست بلکه حتی در معرفی و محکومیت بانیان این فاجعه ضعیف عمل کردهاست. این بیطرفی و سکوت کارگردان، مخاطب را با یک علامت سوال بزرگ تنها میگذارد که مقصر این فاجعه کیست و مخاطب حرفهای قادر در دادگاه لاهه چه کسی است. با این حال توانایی تیم طراحی صحنه فیلم در به تصویرکشیدن دهه 60 یکی از نقاط قوت فیلم است که به راحتی مخاطب را در حالوهوای آن سالهای جنگ قرار میدهد. در نهایت اینکه نمیتوان با دیدن این فیلم غمگین نشد اما این احساس غم بسیار گذراست؛ زیرا کارگردان در بیرونکشیدن احساسات و تاثیر عمیق بر مخاطبان چندان موفق نبودهاست.
روزنامه صبح ساحل