منطقه خلیجفارس دهههاست به محل منازعات و رقابتهای هزینهزا برای کشورهای واقع در آن تبدیلشده که روند توسعهی اینجا را دچار اختلال نموده است. در این بخش از جغرافیای حساس جهان، بیشک دو بازیگر اصلی آن یعنی ایران و عربستان هستند که خصومت و دشمنی بین آنها تقریباً به تمام منطقه سرایت نموده و دوستی بین آنها هم بر مناسبات منطقهای تأثیر مثبت خود را نشان میدهد.
سوابق رسمی در روابط خارجی این دو کشور به سالهای آغازین تأسیس کشور عربستان در اوایل حکومت پهلوی اول برمیگردد که شاهد فراز و فرودهایی در این روابط طی سالیان پس از آن تاکنون بودهایم. در دوران قبل از انقلاب، با توجه به آنکه هر دو کشور کنشگرانی در اردوگاه غرب به رهبری آمریکا محسوب میشدند، با تقسیم سهم نفوذ خود در منطقه، یاریرسان ایالاتمتحده در رقابتش با اتحاد جماهیر شوروی بودند؛ اما پس از وقوع انقلاب و نقش تازهای که حاکمیت جدید ایران برای خود تعریف کرد که با خروج از اردوگاه غرب و تغییر دیدگاهها در چارچوب گفتمان
جمهوری اسلامی همراه بود، این روابط دچار تغییرات بنیادی شد و رقابت منطقهای شدیدی بین این دو کشور شکل گرفت. پادشاهان عربستان برای مقابله با نقش جمهوری اسلامی در تحولات جهان اسلام نام خادمالحرمین بر خود نهادند، عربستان در جنگ 8 سالهی تحمیلی جانب صدام را گرفت و به جز در زمان 8 ساله دولت اصلاحات و باشدت کمتری در دو دولت سازندگی در اکثر مواقع این تنشها تداوم داشت و به قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور هم منجر شد. درحالیکه عربستان همیشه ایران را به دامن زدن تنش با خودش متهم میکند اما از قرائن موجود برمیآید که این کشور بارها به دعوت مقامات کشورمان برای گفتگو بویژه در سالیان اخیر پاسخ رد داده است که این به قرار داشتن این کشور در اردوگاه غرب بازمیگردد و بالطبع زمانی که خصومت کشورمان با آمریکا به اوج خود میرسد این تنش در روابط ایران با عربستان هم دیده میشود.
حال که سکاندار سیاست در آمریکا تغییر نموده و از آن بالاتر در راهبرد کلان آن کشور فارغ از هر گرایش سیاسی و هر فرد حاکم، نقطهی ثقل روابط خارجی آن کشور جهت تقابل با چین به سمت آنجا کشیده شده است، این کشور تلاش میکند تا تنشها در خاورمیانه را کاهش داده و موجبات راحتی خیال و آرامش متحدانش را در اینجا فراهم نموده و با فراغ بال بیشتری به تقابل با چین بپردازد ازاینرو با توصیه به عربستان، این کشور را به گفتگو با تهران ترغیب نموده است که نشانههایش در تغییر لحن مقامات آن کشور در مورد کشورمان همچنین چند دور مذاکرات مقامات دو کشور در بغداد و حتی نیویورک مشهود است. ازاینرو تهران و ریاض با استفاده از شرایط پیشآمده باید تمامی تلاش خود را جهت بهبود روابط دو کشور با سرعت بالاتری به خرج دهند چراکه خصوصیات خاورمیانه نشان داده اگر از فرصتی استفاده نشود ممکن است خود به تهدیدی تبدیل شود. ایران و عربستان هردو با تکیه بر اشتراکات دینی و همجواری، محتاج بهبود روابط با یکدیگرند و باید مقامات کشورمان با درک تغییرات ژئوپولتیک پیرامون، از این فرصت استفاده نموده تا با تعادل در روابط بین همسایگان منافع ملی را تأمین نمایند.
این درک با توجه به قدرت یافتن طالبان و تحولات جدید قفقاز الزامش جدیتر به نظرمی رسد. چه آنکه پیرامون ما کشورهایی قرار دارند که عمر اکثر آنها به کمتر از یک قرن میرسد و همین کشورهای نوپا و بیریشه میتوانند با سردمداری آمریکا که با نقشآفرینی مستقیمش جریانهای رادیکال افراطی اسلامی را ایجاد نموده، کشورمان را وارد فاز تنشهای مذهبی نمایند. کشورمان باید با استفاده از مؤلفههای قدرتش در توان موشکی و پهبادی، نفوذ منطقهای و توان هستهای که هزینههای زیادی برایشان داده، امتیاز لازم را از سایر طرفها اخذ کند. سلفیگری با تکیهبر نئو عثمانیگری به سردمداری ترکیه در کنار همهی بازیگران بدی که در منطقه حضور دارند زنگهای هشدار جدی را برایمان به صدا درآورده و مطمئناً بهبود روابط با همسایگان حاشیهی جنوبی خلیجفارس برمبنای گفتگو و حل موضوع برجام که همه این موارد با تکیهبر توانمندیهای داخلی باشد، در مقابله با این تهدیدات نقش جدی را ایفا مینماید.
روزنامه صبح ساحل