زمزمه طرحی که به بازتوزیع
یارانه بنزین معروف شده از چند روز قبل آغاز شد، آنهم زمانی که نامهای از محسن رضایی منتشر شد که حتی مهر محرمانه هم برخود داشت.
در شرح این نامه که تاریخ سوم آذر امسال بالای سربرگ آن بود؛ محسن رضایی، معاون اقتصادی ابراهیم رییسی خطاب به وزرای نفت و اقتصاد و همینطور سعید محمد به عنوان مشاور رئیس دولت در امور مناطق آزاد، که در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۰ به تایید رئیسی هم رسیده، عنوان کرد:«مقرر گردید طرح «بازتوزیع یارانه بنزین از طریق ارائه سهمیه بنزین به افراد به جای خودروها» به شرح پیوست به صورت آزمایشی در جزیره قشم و کیش اجرا و هیات وزیران بر اساس نتایج حاصل از اجرای آزمایشی طرح در خصوص تعمیم آن به کل کشور تصمیمگیری نماید. همچنین لازم است دستگاههای ذیربط، زیرساختهای لازم سختافزاری و نرمافزاری برای تعمیم طرح به کل کشور را در مدت اجرای آزمایشی آن ایجاد کنند.» اگرچه عنوان می شود این طرح فعلا به صورت آزمایشی است و قیمت بنزین هم افزایش نمییابد اما از آن زمان و با علنی شدن این خبر شاهد واکنشهای زیادی از سوی مردم، کارشناسان و فعالان اقتصادی بودیم که عمده این واکنشها حکایت از نگرانی از اجرای چنین طرحی دارد. این نگرانیها بیشتر از تجارب اشتباه گذشته و نرسیدن به اهداف تعیین شده نشات میگیرد که در طرحهای نظیرش و به طور مشخص هدفمندی یارانهها در دولت دوم احمدینژاد و همینطور رشد ناگهانی قیمت بنزین درسال 98 در اذهان مانده است.
میدانیم در هنگام آغاز هدفمندسازی یارانهها در سال 89 مبلغ پرداختی برای هر فرد 45500 تومان بود ولی پس از گذشت بیش از11 سال از آن تاریخ و با وجود افت حدوداً 30 برابری ارزش ریال مبلغ پرداختی همان 45500 تومان است، البته اگرچه مبلغی به عنوان کمک معیشتی از دیماه 98 و پس از افزایش ناگهانی قیمت بنزین درآن سال به بخشی از جمعیت کشور پرداخت میشود اما این مبلغ هم با رشد هزینه ها فرسنگها فاصله دارد. طبیعیست که با وجود چنین سوابق ناموفقی، جامعه نسبت این طرح نگران خواهد بود. اگرچه به باور بیشتر کارشناسان باید برنامهای جامع، منسجم و همه جانبهنگر برای یارانههای سنگین حاملهای انرژی از جمله بنزین وجود داشته باشد، اما نباید این برنامهها بدون توجه به حقایق اقتصادی جامعه باشد. به عنوان مثال اگرچه افزایش قیمت حاملهای انرژی در طرح هدفمندی یارانهها به میزان 90 درصد فوب خلیج فارس تعیین شده است و فینفسه به دلایل متعددی درست هم هست، منتها یک امای بزرگ هم درپی خود دارد وآن اما فاصله زیاد سطح معیشتی و درآمدی مردم کشور ما با سایر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است. این فاصله در گذشته هم زیاد بود، اما حالا با
تحریمهای سنگین آمریکا به همراه تداوم و تشدید سیاستهای غلط اقتصادی در داخل، بیشتر و بیشتر هم شده است.
همه سوابق ناموفق ذکرشده در کنار سوالات فراوانی که از ویژگیها و نحوه اجرای این طرح وجود دارد بر دامنه نگرانیها افزوده است. به طور مثال دولت باید پاسخ دهد این طرح قرار است در چه بازه زمانی و چند ساله اجرا شود؟ دیگر آنکه آیا مبلغ یارانه پرداختی کفاف تبعات تورمی این طرح را خواهد داشت؟ و یا آنکه با نگاه به سرنوشت طرحهای ناموفق قبلی که با وجود تورم احتمالی و یا افت ارزش پول ملی طی سالهای آینده، آیا مبلغ یارانههای پرداختی هم به همان نسبت افزایش خواهد یافت؟ این سوالات به همراه سوالهای دیگری چون اینکه چه میزان سهمیه به هر فرد تعلق میگیرد و قیمت نهایی بنزین آزاد چقدر خواهد بود؟ همگی اذهان جامعه را نگران کرده. البته ابهامات دیگری هم در این طرح وجود دارد و آن ویژگیهای اپلیکیشنی است که گویا قرار است با آن یارانهها بازتوزیع شوند که خود سوالات مربوط به خودش دارد.
به هرروی بر دولت مردان است که ضمن درک شرایط و اوضاع و احوال اقتصادی بسیار دشوار کنونی مردم، تبعات چنین طرحی را با دقت بیشتری بسنجند، چون بنزین نقش بسیار مهمی در مقوله مهم تورم دارد. خاصه آنکه این دغدغه در میان کارشناسان اقتصادی در حال فراگیر شدن است؛ که تیم اقتصادی دولت از توانمندی و هماهنگی لازم برخوردار نیست و دولت فاقد برنامهای منسجم برای ابرچالشهای اقتصادی بزرگ پیش روست.
روزنامه صبح ساحل