به قلم اول: فارغ از انگارههای واقعیت یا وهم تقابلهای نرم با هویت اسلامی ایرانی؛ وجود شبکهای سازمانیافته برای کانالیزه کردن بستری جهانی و بازتعریف انسانی تُهی از بار معنویتگرایی و ایجاد جنگلی از مصرفزدگی دور از ذهن نیست!
دوم: کارزار تلاش برای به تجلی رساندن آموزههای اخلاقی در قامت انسانی تمام ساحتی، رسالتی بزرگ برای دستگاههای فرهنگی بهویژه دستگاه تعلیم و تربیت رسمی میباشد. باید پذیرفت که رویکردهای کلان؛ متناظر با پیچیدگی طراحیهای اتاقهای فکر و هژمونی های عقیدتی تغییر وضعیت نداده است!
سوم: حرکت خزندهی یک سناریوی رسانهای، مبتنی بر شناخت ذائقهی مخاطب و تسخیر روانی و هیجانی او؛ در خلا عدم تولید مدیا با معیارها و هنجارهای حکومتی متناسب بافهم نیاز مخاطب، ناگزیر به محاق بردن مسیر تربیتی یک نسل که از سوی دستگاه و نهادهای فرهنگی طرحریزی! شده را به دنبال خواهد داشت.
چهارم: پدیدهی چندبعدی را نمیتوان از یک زاویه نگریست ولی آنچه مشهود است ساحت مجازی و رسانه بهشدت نیاز به شناخت و سواد دارد. ضریب یافتن و موجآفرینی موزیک ویدئوهای خوانندگان ایرانی خارج نشین، نشان میدهد که راهبری تربیتی و فرهنگی یک اجتماع لزوماً از درون همان کشور هدایت نمیشود!
پنجم: از منظری دیگر؛ شاید لرزیدن بر تبعات امواج موزیک ویدئوهای خوانندگان ایرانی در خارج از کشور، در نگاه اول رخدادی عوامانه تلقی گردد ولی پازل، قطعهقطعه کامل میشود. اکنون بازی، زمین جدیدی پیداکرده و هویت یک نسل را نشانهگیری کرده است. باید پرسید چرا کلیدواژههای آمیخته با پ و ر ن وارد بازی و سرگرمی نسل نوجوان شد!؟
ششم: لایو مینا نامداری و صحبتهای یک
نوجوان با او در چند مدت قبل را [حتی با فرض سفارشی بودن] اگر عصارهای از فضای ذهنی اندکی! از نسل نوجوان قلمداد کنیم، یا شکستن ثبت تعداد مشاهدهی لایو امیر تتلو و ندا یاسی؛ باید اعتراف کنیم که روند سیاستگذاریهای تربیتی کنونی و اثربخشی این گزارهها برای نسل نوجوان؛ راهی جز متوقف کردن و بازنگری ندارد!
هفتم: سیاه نمایی وضعیت تربیتی نسل نوجوان یا تباه انگاشتن این نسل ازنظر هویت عقیدتی هم خطای راهبردی محسوب میشود. به نظر میرسد عدم فهم ذائقه و شناخت کلانشهر مجازی که نوجوانان در آن سیاحت میکنند از جانب ساختار حاکمیتی و نداشتن طرح در این زمینه، چالش اصلی جمعیت نوجوان میباشد!
هشتم: نگاهی واقعگرا به بازتاب و انعکاس انتظارات از
فضای عمومی تولیدات فرهنگی مناسب با هنجارها و پوشش حداکثری علاقهمندی نسل نوجوان، نشان میدهد که فضای تولید محتوای اینچنینی تاکنون توفیق آنچنانی نیافته است! شاید در موقعیتهای زمانی و در شرایط حاضر برخی تولیدات توانسته به پشتوانه حمایتهای رسانهای و پژواک مداوم در فضای عمومی یک موج سازی را در کشور ایجاد کند ولی اثربخشی مداوم و بهعنوان پیشران تحول فرهنگ عمومی مطرحشدن این تولیدات، نیز مهم است!
نهم: اینکه در ساخت شناختی ذهنی و ادراکی مدیران، نهادها و دستگاههای کلان فرهنگی، میزان درصد موفقیتآمیز بودن روندهای سیاستگذاریهای تربیتی و فرهنگی دهه گذشته تا چه میزان هست؛ باید در میزان اقناع عقلی و نفوذ قلبی نسل نوجوان دنبال کرد. میزان اقبال ذائقه نسل نوجوان به تولیدات رسانهای داخلی، بیانگر پذیرش روندهای جاری تولیدات فرهنگی میباشد! با یک نگاه واقعگرا باید پرسید وقت آن نرسیده که از خود نوجوانان پرسیده شود که چه محتوای سمعی بصری دوست دارند؟!
دهم: پیوستگی ارتباطات و ظهور رسانهها و تولید شهروند دیجیتال و شکلگیری سبک نوینی از زیست، باید نسخهای از هنجارها و قوانین بقای فرهنگی و تربیتی هم برای آن ترسیم گردد. سیارهای نوین که در یک مدار آن وحوش غیرت دریده و در مدار دیگر آن آسمانی از معنویت امتداد دارد. گرایش فرزندان ما به کدام سمت است؟!
نویسنده: مصطفی قلندری
روزنامه صبح ساحل