هیچکس دوست ندارد فکر کند که در عرصهی زندگیاش مداوما دچار خطای ذهنی و سوگیری شناختی میشود، همهی ما مایلیم گمان کنیم در کمال منطق، عاقلی و هوشمندی تصمیمات خود را اتخاذ میکنیم، اما واقعیت چیز دیگری است. واقعیت این است که ذهن ما مملو از خطاها و سوگیریهایی است که افکار وتصمیمات ما را هر لحظه تحت تاثیر خود قرار میدهند.
حالا که با گذشت چند سال، کمی از وضعیت هولناک همهگیری کرونا فاصله گرفتهایم و میتوانیم کابوس دستگاه اکسیژن و بیماری و تب را به کناری بگذاریم، خواندن کتابی که حدود 60 سال پیش به تحریر درآمده و انگار تمام اوضاع ما در طول اپیدمی کرونا را به تصویر میکشد، میتواند ما را شگفت زده کند.
حقیقت جامعهی امروز این است که، میان سیل عظیمی از فعالیتهای جذاب بصری که جایجای زندگی را تصرف کردهاند؛ ساعتها نشستن و خواندن کتاب به امر سخت و کسل کنندهای مبدل شده است. اما ذهن انسان تربیتپذیر است و میتوان عادات آن را شکل داد.
اگر از ورزش دور شود ناراحتی به سراغش می آید و اعتقاد دارد که با تلاش بیشتر به آنچه که می خواهد می رسد. چیزی که باعث لذت بخش شدن زندگی اش می شود خواندن کتاب های درسی و غیر درسی است و ورزش کردن را دوست دارد و مخالف این است که از تلاش دست بردارد.