احتمالا شما هم این عبارت رایج را شنیدهاید: "ما انسانها فقط از 10درصد ظرفیت مغز خود استفاده میکنیم". عبارتی که بسیار گولزننده و خواستنی به نظر میرسد.
بسیاری از ما هنگامی که پای جنایات رژیم فاشیستی نازی به میان میآید، از خود میپرسیم که چه کسانی حاضر شدند دستورات افسران و مقامات المان را اجرایی کنند؟ آنها چجور هیولاهایی بودند که توانستند میلیونها انسان را قتل عام کنند؟
از بسیاری جهات، روایت بخشش و فراموشی رفتارهای ناگواری که در حق ما صورت گرفته، در بسیاری از فرهنگها و گفتمانها جاری و حاکم بوده و به عنوان پیش نیازی برای بهبودی تروما تبلیغ میشود.
روانشناسی کار یا روانشناسی صنعتی یا سازمانی، به حیطهیی از روانشناسی گفته میشود که ظاهرا برای بهبود شرایط کار، کمک به کارگران و ارزیابی روانی آنان به کار گرفته میشود. این نحله از روانشناسی به مسائلی مانند القا مثبتگرایی، انجام ارزیابیهای روانسنجی، کاهش استرس، امنیت روانی و غیره در محیط کار عموما محیط صنعتی و کارخانهیی) میپردازد، اما واقعا و در ابعاد ریشهیی چه ارتباطی با کارگران و کار آنان دارد؟ از آنجا که هیچ رخدادی بدون در نظر گرفتن سیرتاریخی آن قابل بررسی نیست، بهتر است به ریشهی تاریخی روز جهانی کارگر بازگردیم.
هنگامی که نام موفقیت به میان میآید، سیلی از اهداف، موقعیتها و مسیرهای شخصی و اجتماعی برای ما تداعی شده و احتمالا از تصور آنها غرق در لذت و شادکامی میشویم.
همهی ما میدانیم که این روزها استفاده از مفهوم و برچسب افسردگی شدیدا بالا گرفته و عادت کردهایم برای توصیف هر حالت ناخوشایندی اذعان کنیم که مشکل افسردگی است، در حالی که بخش زیادی از حالات منفی ما اساسا ارتباطی با افسردگی ندارد.
احتمالا برای شما هم پیش آمده تا از کاری که در خواب انجام دادهاید شگفتزده شده باشید. شاید نسبت به کسی که به او اهمیت میدهید بد رفتار کردهاید، یا بدون دلیل موجهی به شخصی ضربه زدهاید یا کاری را با کسی انجام دادهاید که در رابطه واقعی شما به عنوان خیانت به حساب میآید. اگر چه این اعمال ممکن است چنانچه در دنیای واقعی انجام شوند اشتباه باشند، اما زمانی که در رویا اتفاق میافتند هم اشتباه هستند؟
احتمالا با افراد بسیاری مواجه شدهاید که برای هر اتفاق یا نقصی خود را مقصر میدانند و روی به خودسرزنشگری و خودتخریبگری میآورند. آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا برخی از افراد در نهایت خود را به خاطر آسیب ، غفلت یا سوء استفادهای که در سن فعلی یا دنیای کودکی تجربه کردهاند سرزنش میکنند؟ پدیده سرزنش خود که با عنوان «برگرداندن به خود» شناخته میشود، یک مکانیسم دفاعی روانشناختی است که عمیقاً تاثیر مخربی بر عزت نفس و روابط میگذارد.
هنگامی که بحث خلاقیت به میان میآید، بسیاری به یاد موسیقیدانان، هنرمندان و اقشار خاصی از جامعه میافتند و گمان میکنند خلاقیت و تفکر خلاق صرفا برای این افراد کاربردی و بهدرد بخور است، اما خلاقیت توان انجام کارهای متداول به روش نو و کارآمدتر است که برای بالابردن کیفیت زندگی باید روزانه و در تمام امور اجرا شود.
برای بزرگسالان تفاوت میان اخبار، تنشهای جهانی و جو ناشی از مشکلات میان کشورها با جنگ واقعی و فضای وحشتآور تلاش برای بقا، مشهود و مبرهن است، اما برای کودکان شرایط بسیار متفاوت خواهد بود.
هیچکس دوست ندارد فکر کند که در عرصهی زندگیاش مداوما دچار خطای ذهنی و سوگیری شناختی میشود، همهی ما مایلیم گمان کنیم در کمال منطق، عاقلی و هوشمندی تصمیمات خود را اتخاذ میکنیم، اما واقعیت چیز دیگری است. واقعیت این است که ذهن ما مملو از خطاها و سوگیریهایی است که افکار وتصمیمات ما را هر لحظه تحت تاثیر خود قرار میدهند.
در عصر رو به مدرنیتهای که در آن قرار داریم، به سبب مواجهه با سیستم و فرهنگ جهانی، دایرهی لغاتی که به وسیلهی آنها خود را توصیف میکنیم بسیار گسترش پیدا کرده است.
اوتیسم به عنوان یک اختلال رشدی که بر نحوهی ارتباط و تعامل با جهان اطراف تاثیرگذار است، هر روز شیوع و آمار ابتلای بیشتری را نشان میدهد. بنابراین کسب دانش در ارتباط با کلیت این اختلال، نحوهی مواجهه با آن و شیوهی تربیت فرزندان مبتلا به اوتیسم یک نیاز ضروری محسوب میشود.
اگر بخواهیم در راستای روز جهانی زن، به کتابی بپردازیم که وضعیت زنان را نه صرفا از جهت شرایط زیستی و جنسیتی، که در لوای شرایط اقتصادی، طبقاتی و اجتماعی بررسی کند و این بررسی لعاب تئوری و زبان پژوهش محور به خود نگیرد و در نهایت برای تمام مخاطبان جذابیت و گیرایی موثری داشته باشد، کتاب "شوهر آهو خانم" از علی محمد افغانی گزینهی بینقصی به نظر میرسد.