روایتی از تجدید دیدار ناخدایان بنادر تاریخی «لافت» و «کنگ» در «سفری به قدمت قرن»

دریانوردی در دل تاریخ


نویسنده: معصومه نعمتی

حوالی ساعت 6 عصر چهارشنبه بود. لنج ناخدایان بندرلافت در بندرکنگ پهلو گرفت. اهالی و ناخدایان بندرکنگ برای استقبال از همسفران دیرینه آمده بودند. در میانه خوش‌آمدگویی‌ها و احوال‌پرسی‌ها صدای ساز و دهل شنیده می‌شد. مسافران تقریبا هفت ساعتی را روی دریا گذرانده بودند. مراسم استقبال باشکوه و زیبایی انجام شد. سپس همگی در کوچه‌های دل‌انگیز کنگ راهی اقامتگاه «مهره‌سرا» شدند. آن‌جا مراسم خوش‌آمدگویی، پذیرایی و موسیقی بومی در جریان بود.

 

   

 

 
شب‌نشینی ناخدایان در موزه
ساعتی بعد دوباره مردم پا به کوچه‌ها گذاشتند و این‌بار راهی «موزه مردم‌شناسی» شدند؛ جایی سرشار از قدمت فرهنگی، روبه‌روی دریای نیلگون خلیج فارس. ناخدایان همه نشسته بودند. نوازنده‌ها ساز به دست، موسیقی سنتی می‌نواختند و بقیه آوازخوان همراهی می‌کردند. مردم در اطراف نشسته یا ایستاده از حضور این جمع، این صحنه‌ی باشکوه و این رقص و موسیقی که با جان ساحل‌نشینان  خلیج فارس عجین شده، لذت می‌بردند. گوشه‌ای مشغول تماشا بودم. یکی از ناخداها پرسید از کجا آمده‌ام؟ به او گفتم. انگار از این موضوع خوشحال شد. باگشاده‌رویی شروع به صحبت کرد. درحالی که به تصویر روی دیوار که عکسی از گروه «رزیف» بندرکنگ بود، اشاره می‌کرد، از تجربه‌ی سال‌ها دریانوردی گفت: «از 14 سالگی روی لنج کار می‌کردم. آن زمان‌ها با پدربزرگم روی لنج می‌رفتم و دریانوردی را از او یاد گرفتم». از او پرسیدم حالا چند ساله است؟ گفت: «80 سالمه». انگار از همین دیروز حرف می‌زد. خاطراتش نزدیک بود. گفت که حالا هم نوه‌هایش قایق دارند و با روزی دریا و صیادی زندگی می‌گذرانند.چندساعتی را در موزه با تماشای اجرای آیین‌های سنتی و رقص و ساز و آواز ناخدایان بنادر تاریخی لافت و کنگ گذراندیم. همگی از این تجدید دیدار خوشحال به‌نظر می‌رسیدند. طوری‌که انگار قصد دل کندن و به اتمام رساندن شب را نداشتند. ساعت حوالی 12 چهارشنبه‌شب بود که مراسم به پایان رسید. همه به گرمی با یکدیگر خداحافظی کردند تا فردا برای مراسم «هوزار» دوباره به هم بپیوندند.
 
 
 
 

هوزار؛ آیین برافراشتن بادبان

بعدازظهر پنج‌شنبه بود. مراسم «هوزار» (بادبان‌کشی) کم‌کم درحال شروع شدن بود. خودمان را به بوم مسی رساندیم. جمعیتی منتظرایستاده بودند. تعدادی از ناخداها روی بوم مسی بودند. جوان‌ترها هم حضور داشتند. عده‌ای از ناخداها مشغول بالا و پایین کردن طناب‌ها بودند. از سمتی دیگر چند ناخدا با بادبانی بر دوش به بوم نزدیک می‌شدند. از پله‌های بوم بالا رفتند و بادبان را به بوم منتقل کردند. کم‌کم ناخداها مشغول کشیدن طناب‌ها و بالا بردن «پروند» (تیر بلندی که بادبان به آن آویزان است) شدند. پیر و جوان و حتی کودک با جامه بلند سفیدرنگ و عموما با دستمالی بر سر مشغول کشیدن طناب‌ها بودند. صحنه‌ی زیبایی بود. همزمان عده‌ای از ناخداها روی بوم به اجرای موسیقی می‌پرداختند. پروند وصل شده و حالا دیگر نوبت بستن بادبان به آن رسیده بود. بادبان بسته شد. وقت بالاکشیدن آن بود. جوان‌ترها هم به کمک بزرگان آمده و هماهنگ با آوای موسیقی سنتی بادبان را بالا میکشیدند. آن‌چه این صحنه را ارزش بیشتری می‌بخشید، حضور کودکان و جوانان در این مراسم و مشارکت‌شان در بادبان‌کشی و اجرای آیین‌های بومی بود. نمونه‌ای کامل از آن‌چه هدف چنین برنامه‌ای است؛ احیای سنت‌های دیرینه دریانوردی خلیج فارس. بادبان به زیبایی بالا کشیده شده بود. حالا دیگر وقت آن بود که همگی با نوای موسیقی همراه شویم. ناخدایان یکی یکی از بوم پایین آمدند.

 

 

نوای خوش رزیف در کرانه خلیج فارس

ناخدایان محیای مراسم «رزیف» می‌شدند. مراسمی که درواقع جشن بازگشت دریانوردانی بود که پس از روزها کار و تلاش روی دریا و دوری از خانواده، با اجرای آن خبر ورود خود را به ساحل امن، به گوش خانواده‌ها و اهالی بندرگاه می‌رساندند. اینجا شاید نقطه‌ی اوج سفر بود. دو گروه از ناخدایان روبه‌روی یکدیگر قرار گرفته و هر کدام از افراد گروه در هر ردیف، دست چپ خود را دور کمر نفر بعد حلقه کرده بود. آن‌ها با خیزرانی که در دست راست داشتند، حرکات خاصی را اجرا می‌کردند. و اما نوازندگان که کار اصلی را برعهده داشتند در میان این دو گروه قرار گرفته، سازها در دست و مشغول نواختن بودند. خواننده یا «نهیم» شروع به خواندن کرد. «ناخدا سلیمان» نهیم این رزیف‌خوانی بود. او از لافت آمده و البته ناخدایی سفر اخیر با دوستانش هم برعهده او بود. نوبت به اجرای گروه رزیف بندرکنگ رسید. ناخداها دور هم جمع شده و به زیبایی با نوای ساز و دهل دست می‌زدند و می‌خوانند. این آیین ساعتی ادامه داشت. مراسم به پایان خود نزدیک می‌شد. ناخدایان بندرلافت و ناخدایان بندرکنگ در قابی تاریخی در کنار همسفران دیرینه خود این مراسم را به پایان بردند. تصویری به قدمت قرن ثبت شد. وقت نماز بود و سفر ما نیز به انتها رسیده بود.

 

 

۳۰ نفر از ناخدایان و ملوانان بندرلافت، روز چهارشنبه، 11 آبان‌ماه، طی برنامه‌ای با عنوان «سفری به قدمت قرن»، با لنج خود را بندرکنگ رساندند تا ضمن تجدید دیدار با همسفران قدیمی، آیین‌های دریانوردی را به صورت نمادین به اجرا درآورند و این آیین‌های سنتی و میراث ناملموس را زنده نگه دارند.

 
 
برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها