مشارکت یعنی به کارگیری توانمندی نیروهای مردمی در جهت رسیدن به یک هدف کلی که با آگاهی همراه است.
وقتی افراد در یک جامعه نسبت به همدیگر احساس مسئولیت نموده و داوطلبانه برای رفع و رجوع امورات و نیازهای یکدیگر اقدام کنند؛ ماحصل مشارکت حل و فصل امور، رشد و تغییرات موثری است که باعث ارتقا سطح سلامت روان جامعه می گردد.
مشارکت می تواند خودجوش و یا برنامه ریزی شده باشد. وقتی به زلزله دی ماه ۹۲ بستک باز میگردیم، این مشارکت را به تمام معنا میبینیم. جای جای آن شهر پس از زلزله نمود مشارکت بود. نماد احساس مسئولیت و نوعدوستی. جوانانی که به کمک دیگر نیروهای امدادی آمده و سعی در باز نمودن گرههای به وجود آمده داشتند. مردمی که از اطراف مایحتاج زندگی آسیبدیدگان را تامین مینمودند؛ از غذای گرم روزانه گرفته تا دیگر ملزومات. از جوانانی که از دل شهر و اطراف آمدند تا با دستان خود آواربرداری کنند و خانهها را ایمن سازی کنند تا ساکنان این شهر در چادری که در نزدیکی محل سکونت خود علم کرده بودند تا خیالی آسوده داشته باشند و بدانند که تنها نیستند. افراد همدلی که با کمکهای مالی خود در ساختوساز زلزلهزدگان سعی در تسکین آلام این مردم داشتند. همهی این قدمها ما را به سمت زنده نگهداشتن مفهوم و روحیه مشارکت رهنمود مینماید. در مشارکت ما نیازها را شناسایی میکنیم و براساس آنها برنامهریزی و اقدام میکنیم که این خیلی موثر می باشد. یعنی از مردم برای مردم. بعدها به یاد میآوریم که مشارکت چهره شهر را دگرگون کرد. آنانی که با شهرداری در امر ساختوساز همکاری داشتند و با کاستن از متراژ زمین خود به عریض نمودن کوچه ها و بازگشایی معبر کمک کردند و قس علی هذا.... حال نیاز امروز ما در آبادانی، نگهداشت و حرکت رو به جلو همین مشارکت مردم می باشد.
شرکت گروهها در مواقع بحران وضعیت خاص خودش را دارد و احساس مردم متفاوت؛ اما مواقعی که ما احساس بحران نمیکنیم، به معنی عدم نیاز به مشارکت نیست. چه آنکه این مقوله همیشه راهگشای جوامع میباشد و لزوم توجه به گروهها و فعالان اجتماعی را صدچندان می نماید. کسی که درختی مینشاند، کسیکه سخن خیری بر زبان دارد و کسیکه سکویی در گوشهای از مغدان یا کانون و جایجای این شهر میسازد و کسی که برکههای شهر را تعمیر و پاکسازی میکند و کسی که با قلم خود نگاهها را سمت توجه به ابنیه تاریخی این شهر معطوف میکند.همراهی با آنان را در کنار دلگرمی به آنان فراموش نکنیم تا شاهد رشد شهر باشیم.کوتاه سخن اینکه در این نوشته مجالی برای یادآوری آنچه که در دی ماه ۹۲ گذشت نیست. شهری که طاقها و سردیسهای با معماری دلفریبش را از دست داده بود، شهری که خانههای خشتگلی با نقوش معماران بنامش را آوار شده میدید، چهرهاش اکنون دگرگون شده و اینگونه که می بینید خاک زلزله بر تاریخش رخنمایی میکند. آنچه که از دی ماه سال ۱۳۹۲ در شهرمان هر باره تداعی میشود درس مشارکتی است که در خاطرمان مرور میکنیم.
احمد مدنی/روانشناس