رکوردار تدریس در ایران:

معلمی را به همه مشاغل ترجیح دادم



 صبح ساحل ، هنری - چهره‌ای جدی دارد اما مهربان، نظم و انضباط خاصی در رفتار و صحبت‌هایش پدیدار است، موهایی سفید اما زبانی از مهر او را فراگرفته است، سالخورده اما همچنان استوار است و همچنان به شغلش افتخار می‌کند، شغلی که ادامه‌دهنده راه انبیا است...به گزارش ایسنا،  ستون‌های هر فرهنگ و تمدنی را عناصر مختلف مثل آموزش‌وپرورش و علم و هنر و ادبیات تشکیل می‌دهند که هرکدام معماری‌های خود رادارند و البته در این میان معماران اصلی را می‌توان آموزگاران و معلمین دانست که بدین‌جهت وارثان انبیا هستند.همزاد دوم اردیبهشت‌ماه سال 1312 است. امسال هشتاد و سومین بهار زندگی‌اش را جشن گرفت. در بندرعباس به دنیا آمد. این چهره متفاوت زمانی که نوجوان 13 ساله‌ای بود دوره ابتدایی را آغاز کرد و سر کلاس  چهارم نشست.  سال 33 با مدرک دیپلم، به‌عنوان مدیر و آموزگار از روستای «گُهره، گُهر ماندگار» سرزمین پدری‌اش، باافتخار و عشق، این حرفه را آغاز کرد. در کلاس درس استادان گران‌مایه‌ای همچون مرحوم جلال آل احمد علم آموخت و سال 1349 با تخصص روش‌های تدریس فارسی، زبان‌شناسی و ادبیات کودکان از دانشسرای عالی تهران، با مدرک لیسانس، فارغ‌التحصیل شد.در این گفت‌وگو از خدمات ارزنده این مدرس محبوب، پژوهشگر و مؤلف شاخص و شاعر ارزشی،  پرده بر خواهیم داشت و راز 55 سال تدریس او را بررسی می‌کنیم. اولین معلمتان را به خاطر دارید؟مرحوم حسن برخوردار زاده؛ سال 1325 با راه‌اندازی دبستان « اعتماد گُهره» مرا سر کلاس چهارم نشاند. سال بعد به دلیل نبود کلاس پنجم و ششم در روستا، به دبستان جاوید بندرعباس آمدم. دوران دبیرستان را نیز در دبیرستان ابن‌سینا گذراندم و دیپلم کامل را هم به‌صورت داوطلب متفرقه از کرمان گرفتم.چه شد که کلاس اول تا سوم ابتدایی را نگذراندید؟تا پیش از آن نزد مرحوم ملأ محمد فیض الهی، قرآن کریم را ختم کرده و حافظ را فراگرفته بودم. در بخش مکتوب نیز خط تحریری و نستعلیق را آموخته و نوشتن نامه‌ها و قباله‌ها را گذرانده بودم.هفتادسال پیش در چنین روزهایی برای حضور در مدرسه، چه احساسی داشتید؟بی‌نهایت شادمان بودم. حسی سرشار از همه خوبی‌ها داشتم. در دو بیت شعر فولکلور آن روزها را این‌چنین توصیف کرده‌ام.بنای مدرسه از اعتماد دهَ                که مردی خیّر و نیکو نهادهَبه سال 25 بو مدرسه واز            لَوُن خندُن دلُون خوشحال و شادهَبرای اینکه این حس نیکو را با دیگران قسمت کنید چه کردید؟ابتدا در زادگاهم کلاس اَکابر( کلاس سالمندان یا نهضت سوادآموزی) را راه‌اندازی کردم . ازآنجایی‌که روزها در دبستان معلم و آموزگار بودم. برای اینکه ادای دَینی به مردم سرزمین پدری‌ام کرده باشم به بندرعباس آمدم  از اولین حقوقم که 250 تومان بود یک چراغ تورو دو حلب نفت و چند جلد کتاب گرفتم و به آنجا برگشتم و درس نهضت را شروع کردم. بالاخره توانستم عده‌ای را باسواد بکنم.فقط نسبت به اهالی روستای پدری‌تان ادای دین کردید؟ از سال 1337 آموزگار دبستان خُنجی حاجی‌آباد بودم که دبیرستان ضمیمه آن را افتتاح کردم. در نوع خودش خدمت ارزنده‌ای بود. سال 1340 هم آموزگار دبستان جاوید بندرعباس شدم. سپس پایم به دبیرستان‌ها باز شد، سال 1349 دبیر دانشسرای مقدماتی پسران و دختران بودم. از سال 1351 در دانشسرای مرزنشینان پسران و دختران بندرعباس که از همه استان‌های مرزی می‌آمدند و 2 سال درس می‌خواندند و معلم می‌شدند، تدریس می‌کردم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دانشسرای تربیت‌معلم درس می‌دادم. البته از لیردف جاسک تا بستک و گاوبندی و از حاجی‌آباد تا رویدر و میناب و لنگه، در کلاس‌های روش تدریس برای معلمان تدریس می‌کردم و انسان‌های بزرگی را تحویل جامعه دادیم.خودتان در محضر کدام استادان بزرگ، دانش آموختید؟از استاد بسیار بزرگ و گران‌مایه‌ای نظیر دکتر ضیا الدین سجادی، دکتر محمدجعفر محجوب و مرحوم جلال آل احمد بهره‌مند شدم و شغل شریف معلمی را برگزیدم.از اساتید خود چه درس‌های اساسی آموختید؟ تلاش بی‌وقفه، پشتکار و پشتکار و پشتکار؛ صداقت و راستی که جز آن‌هم راه دیگری نرفتم.به شاگردانتان این اصول را منتقل می‌کردید؟ با رفتار و کردارم، همه اصول را در راستای انسانیت به شکل غیرمستقیم به شاگردانم می‌آموختم. البته من مطالعه را مدیون علی‌اصغر فیاض  از دبیران دبیرستان ابن‌سینا هستم که به شیوه ابتکاری با ارائه کنفرانس و راه‌اندازی کتابخانه، خواندن را در ما نهادینه کرد. به دانش آموزان شخصیت داد. با اجازه مدیر دبیرستان که موسی زاده بود برای اولین بار اجازه داد دانش آموزان با موی بلند به مدرسه بیایند. اعلام کرد که اگر کروات دارید، کروات بزنید و شیک و مرتب سر کلاس بیایید.از دوران کودکی و نوجوانی دوست داشتید چه شغلی را انتخاب کنید؟زیاد مطالعه می‌کردم اما نمی‌دانستم چه‌کاره می‌شوم ولی وقتی معلم شدم،  به سراغ شغل دیگری نرفتم. حتی مسئولیت‌های سیاسی و مدیر کلی آموزش‌وپرورش نیز پیشنهاد شد ولی معلمی را به آن‌ها ترجیح دادم.از معلمی چه تعریفی دارید؟زندگی شیرین و متعالی، زندگی معلم‌ها همه خاطره خوب است.در کنار معلمی به چه فعالیت‌هایی می‌پرداختید؟مطالعه، تحقیق، شعر،مسافرت و تألیف که مکمل هم شدند. حتی دوران دانش‌آموزی از آخر خرداد تا آخر شهریور با دوستان به مسافرت می‌رفتیم.درزمینه شعرچه کتاب‌هایی را به رشته تحریر درآوردید؟آواز کمنزیل، نجوای عشق، کلودنک و گُهره گُهر ماندگار را چاپ کرده‌ام. کتاب 1000 دوبیتی محلی و کتاب غزل فارسی و دوبیتی‌های فارسی نیز آماده چاپ است. کتاب‌های گوشه‌هایی از باورهای مردم هرمزگان و تاریخ آموزش‌وپرورش استان از ابتدا تا سال 1394 را به‌اتفاق علی‌رضایی نوشتیم. کتاب روش تدریس املا و انشا را به همراه مرحوم موسی نصیری و روش تدریس فارسی جلد 2 را با پرویز اوسپید تألیف کردیم . کتاب خلیج‌فارس را بهتر بشناسیم نیز زیر چاپ است. همچنان در گوشه خانه نشسته‌ایم و می‌نویسیم اما کسی احوال ما را نمی‌پرسد.جایی مطرح کرده بودید که بیشترین سابقه تدریس در ایران را در کارنامه آموزشی خوددارید ممکن است این موضوع را شفاف بیان کنید...از سال 1333 که استخدام شدم تا سال 1374 که بازنشسته شدم 41 سال سابقه تدریس دارم. ازآن‌پس نیز تا سال 1388 به مدت 14 سال درس می‌دادم که به‌طور متوالی 55 سال می‌شود اما دکتر زرین‌کوب با 50 سال تدریس بیشترین سابقه را داشت؛ بنابراین من 5 سال بیشتر از وی تدریس کرده‌ام.در پایان از تجربه 83 ساله‌تان برایمان بگویید...همه‌چیز در حال تحول است. زمان را از دست ندهیم و هرگز کوتاهی نکنیم.

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها