داستان تلخ سراشیبی زندگی زهرا؛

ازدواج اجباری درنوجوانی، طلاق در میانسالی



صبح ساحل، حوادث _ چهره اش بر اثر غم و غصه، تکیده بود ودیگر از شادابی و سرزندگی پیشین در چهره اش اثری نبود. با حالت افسردگی  و ناراحتی روی صندلی نشست و مشاور با دیدن او دریافت که غم بزرگی در دلش خانه کرده است. بعد از چند دقيقه  سكوت، لب به صحبت گشود و خود را زهرا 45 ساله  معرفی کرد اما چهره اش بیشتر از آنچه سنش  بود نشان می داد.  اهل يكي ازروستاهاي استان هرمزگان، با پدری كشاورز ومادری خانه دار. دريك خانواده8 نفري زندگي مي كرد با پنج برادر و دو خواهر. آخرين فرزندخانواده بود.

 "پدرم فردي تعصبي ومادرم هم مجبور بود دستورات پدرم را مو به مو اجرا كند وگرنه او را به باد كتك مي گرفت. پدرم به ما دخترها اهميت چنداني نمي داد فقط منتظربود به سن بلوغ برسيم وبه هرنحوي با شوهردادن ما ازشرما خلاص شود". این را زهرا بیان می کند و می گوید:"13 ساله بودم كه مردي 39 ساله به خواستگاري ام آمد كه دو فرزند هم از همسر قبلي اش داشت وپدرم هم نظرش اين بود كه بايد با او ازدواج كنم، مادرم طبق معمول هميشه حق هيچ گونه اظهارنظري نداشت من هم به اجبار مي بايست مي پذيرفتم يكي دوسال اول ازدواجم بيشتراوقاتم رابا فرزندان همسرم بازي مشغول بودم تااينكه درسن 15 سالگي باردارشدم،همسرم ازازدواج فقط هم بستربودن را مي فهميد وديگرهيچ... ".

حدود 25 سال ازآن روزها مي گذرد و وقتي به سالهای تلخ  گذشته اش رجوع می کند باورش نمی شود در طوفان سهمگین زندگی، روح و جسمش چه زخم هایی دیده اند.

 "چيزي جزء كمبود محبت پدرومادر ويك زندگي كاملا شكست خورده نمي بينم.از زندگي با اين مرد صاحب 2 فرزندشده بودم .با سختي بسيارزياد ومشكلات عديده اي كه با همسرم داشتم آنهارا بزرگ كردم.همسرم هم الان كه يك مرد54 ساله است اعتياد دارد و رمق هيچ كاري را هم نداردو از نظر مالي هم مخارج زندگي و نيازهاي ضروري زندگيم را فراهم نمي كند".

مدت 6ماه پيش به دليل اختلافات عديده اي كه داشت همسرش را ترك كرد به خانه برادرش نقل مکان نمود  او هم به  خواهر درمانده  فرصت دادتا فكرهايش را بكند كه آيا مي تواند با آن مرد ادامه دهد يانه.  حالا ديگر هر دو فرزندش ازدواج كرده وهركدام زندگي خود را دارند وديگردغدغه اي درمورد آنها نداشت.

"دراين مدت كه درمنزل برادرم بودم ، او درمزارع گندمش مشغول كاربود و من هم كمكش مي كردم،ديگر هيچ احساسي نسبت به همسرم نداشتم و فقط به فكر جدايي از او بودم كه با فردي آشنا شدم".

بعد از مدت كوتاهي از این آشنایی ،  احساس مثبتي در روح و بدنش ایجاد شد و مرد نیز   متقابلا" همین احساس را پیدا کرده بود و زهرا با کمال ناباوری دید که تمام اضطراب و دلهره اش فرو ریخته و جای آن را آرامش دلنشینی فرا گرفته است.

"حين صحبت با وي متوجه شدم كه با همسرش اختلاف پيدا كرده است و با هم رابطه خوبي ندارند، او به من پيشنهاد داد كه از شوهرم طلاق بگيرم و با او زندگي كنم،.من هم پپس از درگيري هاي مدام با همسرم و شكايت از وي توانستم طلاقم را از شوهرم  بگيرم و با او ازدواج كنم".

این زن  با اینکه  مشكلات زیادی  سد راه زندگي مشتركش دیده بود و اینکه در خیال باطل خودفکر می کرد  نیرو وانرژیش را از  این مرد گرفته است بسيارعجولانه  و بدون اینکه به عاقبت این کار بیاندیشد درخواست پیشنهاد او  را پذيرفت.

"درحال حاضرمدت 4ماه است كه درمنزلي كه اين فرد تهيه كرده با او زندگي مي كنم دراين مدت مجبورشدم به برادرم دروغ بگويم و اين قضيه را به او نگويم ، چند ماهي نگذشت كه اين مرد سر ناسازگاري را با من شروع كرد و من را از منزل خود بيرون كرد" .

زخم خورده و آسيب ديده بود بعد از این اتفاق هيچ جايي را نداشت جز اينكه به منزل برادرش برود.."حالا كه به زندگيم نگاه مي كنم مي بينم با كوله باري از مشكلات دارم زندگي مي كنم و اگر پدرم براي ما ارزش قائل بود اينگونه بازيچه دست روزگار نمي شدم و به دنبال محبت نمي گشتم. خيلي از خودم و زندگييم بدم مي آيد و نمي خواهم ديگر زنده باشم و هر روز آرزوي مرگ مي كنم".

تجزيه وتحليل:

مدیر مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان می گوید:"  زني 45 ساله با كوله باري ازسختي ومشقات به مركزمراجعه نموده ومشكلاتي را عنوان مي دارد كه قسمت اعظم آن ناشي ازكمبودها و خلاهاي عاطفي در دوران كودكي ونوجواني وجواني وقسمت ديگر كه به زمان حال مربوط است". زندگي دريك خانواده پرجمعيت روستايي با جوي مردسالارانه با اين ديدگاه به زن حق انتخاب ندارد و فقط مرد بايد تصميم بگيرد بزرگ شده است". سروان جواد درستکار ادامه می دهد:"روابط و زيرسيستم والديني و زن وشوهري درخانواده  اين زن بسيارازهم گسسته است،پدرخانواده بدون هيچ گونه توجهي فقط به فكر رهايي از وجود ننگين دختران خودبوده است واين را این زن  با تمام وجود از دوران كودكي اش حس كرده است كه باعث شده دائما اين نياز به محبت پدرانه را درخودحس كند".

به گفته این کارشناس،مادرخانواده فردي كاملا منفعل كه نقش يك پيش خدمت را درخانواده داشته ومي بايست روزانه يك سري كارهاي كه ازقبل برايش تعريف شده را مرتبا" انجام دهد وبا توجه به صحبتهاي او، هيچ گونه مراوده ومحاوره اي با فرزندان دخترخودنداشته است درحقيقت مي توان گفت درهيچ يك ازامورات فرزندان دخالتي نداشته وهمه تصميمات همسر را  بي چون وچرا مي پذيرفته است .اين زن درسن بلوغ (13سالگي) درست زماني كه مي بايست استقلال فردي را درخودحس كند به اجبارپدربه ازدواجي تحميلي با فردي كه 39 سال اختلاف سني با او دارد تن داده و با سرخوردگي بيشتر از خانه ي پدري وارد مرحله ي جديدي اززندگي اش (تشكيل زندگي مشترك) مي شود .زهرا به گفته خودش دريكي دوسال اول ازدواج دائما با فرزندان همسرش مشغول بازي كردن بوده است اين يعني عدم رشد فكري وآمادگي رواني ونرسيدن به استقلال فكري براي ازدواج كه شرايط اساسي واصول اوليه براي هرفرددر امرازدواج است . اوبعدازبارداري به شدت مشغول بچه داري مي شود واين باعث مي شود كه مشكلاتي كه با همسرش داشته كمرنگ شود ومسائل فرزندان به عنوان يك اولويت براي وي مطرح گردد.

سروان درستکار می افزاید:" این زن دراين سالها خودش را را وقف فرزندانش نموده وتا توانسته مشكلات وتمامي فشارهاي رواني وارده را تحمل كند، همسرش كه عاري ازهرگونه رابطه اي مثبت با وي بوده با مشغوليت او به فرزندپروري بيشترازگذشته از همسرجدا مي شود و اين طلاق عاطفي رخ داده درزندگي اين مراجع برمشكلات گذشته اش مي ا فزايد" .

مدیر مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان می گوید:"درحال حاضركه مرد رمقي براي همسرداري وجوش خروش جواني ندارد با مرگ همسرش اين ناتواني او بيشتر بروز داده مي شود. اين زن عليرغم تمام مشكلات رواني وناراحتي هايي كه با چنين  خانواده و همسري كه به هيچ وجه ازوي حمايت عاطفي ننموده اند كاري را انجام مي دهد كه ازلحاظ شرعي وحقوقي كاملا" نادرست است وقتي دليل اين كاررا ازاو مي پرسم اظهار بي اطلاعي كرده ووقتي اورا با حقوق ووظايف يك زن درمقابل مرد آشنا نمودم كاملا موضع ناآگاهي هم خودوهم طرف مقابل رابه خودگرفت".

راه كارفردي:

سروان درستکار معتقد است همدلي با مراجع وايجاد وآرامش دروني،لزوم وتاكيد برمراجعه به يك مشاوره حقوقي ومذهبي براي آگاهي يافتن  ازتمامي حقوق و تكاليف خود نسبت به وضعيت پيش آمده ارائه راهنمايي درخصوص آسيبهاي وارده به او درصورت اطلاع همسروخانواده اصلي از راه کار فکری است.

راه كارهاي پيشگيرانه :

به گفته این کارشناس لزوم برخورد با خانواده هاي بدسرپرست و حمايت از كودكان و نوجواناني كه حمايت لازم عاطفي و روحي– رواني از طرف والدينشان نمي شوند،آموزش مهارتهاي زندگي به خانواده ها ، آشنا نمودن خانواده ها به نيازهاي عاطفي فرزندان در سنين مختلف به خصوص نوجواني و جواني،بالا بردن سطح آگاهي خانواده ها در زمينه ازدواج و مشاوره قبل از ازدواج،بالابردن فرهنگ مشاوره درروستا استفاده ازمشاوران ازطريق نهادهاي دولتي حداقل  رسانه هاي جمعي براي ارتقاء سطح آگاهي هاي  اقشار اجتماعي در پيشگيري از آسيب هاي فردي و اجتماعي بسيار مي توانند نقش آفرين و تاثير گذار باشند (در قالب نشكيل نشست هاي علمي ، تهيه فيلم هاي مستند و درج مطالب مفيد و آموزنده براي اطلاع رساني و آگاهي مردم نسبت به آسيب هاي خانوادگي و اجتماعي  و .... ) .

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها