اکثر ما ایرانیها حداقل یک بار خودمان را با ژاپن مقایسه کردهایم! اینکه چرا این کشور جزیرهای و نه چندان بزرگ که یک چهارم مساحت ایران را دارد، علیرغم کمبود شدید منابع طبیعی توانسته اقتصاد سوم دنیا را بدست آورد. تصور کنید بعد از
جنگ جهانی دوم بیش از دو میلیون ژاپنی قربانی شدند. دهها هزار نفر معلول و بیخانمان شدند. بیش از ۴۰ درصد شهرها به ویرانه تبدیل شد. تاسیسات صنعتی و تولیدی تخریب و نابود شد. مزارع سوخت و ویران شد. طبق آمارها بیش از ۱۲ میلیون نفر بیکار و هزاران نفر بیخانمان و آواره شدند. حال این اقتصاد بحران زده باید بعنوان بازنده جنگ میلیاردها دلار نیز غرامت بپردازد. شهرهای ناکازاکی و هیروشیما بعد از اصابت بمب اتم با خاک یکسان شدند و سالها با عواقب تشعشعات اتمی که روی کشاورزی و زاد و ولد هر موجود زنده تاثیر منفی دارد رو به رو بودند. الباقی شهرهای بزرگ ژاپن هم اوضاع وخیمی داشتند، برای مثال آمریکا آنقدر شهر توکیو را بمباران کرد که مردم توکیو میگفتند امنترین مکان موقع بمباران جایی است که بمب قبلی منفجر شده! حال چگونه کشوری با این حجم ویرانی و قربانی، اکنون یک چهارم صادرات دنیا را انجام میدهد و سومین اقتصاد بزرگ دنیاست!؟ چطور یک کشور کوهستانی و آتشفشانی با سالی چند هزار زلزله و کمبود شدید زمین برای کشاورزی،
صادرات مواد غذایی دارد و در اکثر شاخصهای اقتصادی پیشتاز است.
معنای ثروت تغییر کرده
بارها در
فضای مجازی به شیوهها و اشکال متفاوت خودمان را با ژاپن مقایسه کردهایم. با دادن آمارهایی از منابع زیاد کشورمان ایران پرسیدیم چرا ایرانِ ثروتمند که دومین ذخایر گاز دنیا، چهارمین ذخایر نفت دنیا، هفتمین ذخایر آهن، مس، روی و منگنز را دارد و از نظر وسعت چهار و نیم برابر ژاپن مساحت دارد، با ۱۵ کشور مرز آبی و خاکی دارد، از نظر جغرافیایی در موقعیت فوق استراتژیک قرار دارد، بیش از ۹ درصد ذخایر و منابع طبیعی کل جهان را در اختیاردارد اما نمیتواند به رشد اقتصادی معقول برسد اما ژاپن کوهستانی با کمترین منابع، پیشتاز شاخصهای رشد و توسعه است؟
در پاسخ باید در نظر داشته باشیم علی رغم تصور کسانی که ایران را کشوری ثروتمند میدانند، از جمله بسیاری از کارشناسان، نخبگان، دانشگاهیان، مردم عادی و مسئولان باید پذیرفت که سالها نه بلکه دهههاست که معنای ثروت و ثروتمند عوض شده است. دیگر شاخص ثروت، ذخایر عظیم نفت، گاز، طلا و نقره نیست. اگر شاخص ثروت کشورها منابع طبیعی بود ژاپن جزء فقیرترین کشورها محسوب میشد، در حالی که تولید ناخالص داخلی ژاپن دو برابر کل قاره آفریقا با بیش از ۵۰ کشور است. قارهای سرشار از منابع طبیعی نفت، گاز، الماس و هر آنچه می توان نام منابع روی آن بگذاریم. لازم نیست دیگر به بکر بودن و وسعت جغرافیایی و موقعیت قاره آفریقا اشاره کنیم. بله ما ثروتمند نیستیم. شاخص ثروت در اقتصاد نوین جهانی یک کلمه است: «نیروی کار مولد». ثروت ِکشورها را نه با منابع طلا، نقره، مس و نه با ذخائر نفت و گاز، بلکه با نیروی کار ماهر میسنجند. اینکه کشورهای اروپایی و غربی گاهاً درهای خود را به روی مهاجرین باز میکنند و با منت و پروپاگاندا از پذیرش فراوان پناهجویان جهان سومی دم میزنند، نه از روی حقوق بشر و دلسوزی بلکه از روی نیاز و آگاه بودن ارزش نیروی انسانی است. ژاپن با تکیه بر همین آگاهی و پرورش نیروی انسانی مدیریت منابع انسانی، از یک کشور بحران زده تبدیل به سومین اقتصاد بزرگ دنیا شد. مردم ژاپن با عمل کردن به سه شعار ساده کشور خود را نه از فرش بلکه از فرسنگها زیر فرش به عرش رساندند.
تشریح سه رکن موفقیت ژاپنی ها
اولین رکن رشد عجیب این مردم «کار مضاعف همت مضاعف» است. شخصی از کار کردن زیاد فوت شده است. اگر این جمله را در ایران به کسی بگویید اگر تعجب نکند حداقل برایش سوال پیش میآید که چگونه!؟ اما جالب است بدانید در ژاپن سالانه تعدادی زیادی از فرط کار زیاد میمیرند. این تعداد در زمان رشد اقتصادی یعنی دهه ۵۰ و ۶۰ چند برابر بوده است. شعار مردم ژاپن برای کار کردن این است که ما سخت کار میکنیم تا فرزندان و آیندگان ما در رفاه باشند. حتی اکنون که این کشور جزء بزرگترین اقتصادهای دنیا است باز هم این مردم نماد کار و تلاش در جهان هستند. مردمی که صبحانه خود را حین رفتن به سرکار میخورند تا نکند زمانی را دست بدهند. مدیرانی که قبل از کارمندان خود سرکار حاضرند و بعد از آنها به خانه میروند. مردمی که 16ساعت مفید کار میکنند و برای افزایش راندمان کاری دست به هر ابتکاری میزنند.
رکن دوم پیشرفت چشم بادامیها که در برههای صدای سایر کشورها را نیز درآورد؛ «حمایت از تولید و کالای داخلی» است. ژاپنیها به این جمله بهتر و کاملتر از هر کشور و مردمی عمل کردند. تا حدی که در دهه هشتاد میلادی صدای کشورهای بزرگی مثل چین و آمریکا را درآورد. درست مثل این بود که ژاپنیها عملاً هر کالای خارجی را تحریم کرده بودند و اصلاً کالای خارجی استفاده نمیکردند. شاید بعضی از ما ایرانیها بگوییم که بالاخره کالای ژاپنی کیفیت بالایی دارد، باید هم جنس خارجی نخرند. اما جالب است بدانید ژاپنیها بیش از ۲۰ سال تمرکزشان روی کمیت کالا بود و کیفیت در اولویت تولیدات ژاپنی قرار نداشت. کالاهای ژاپنی از نظر کیفیت درجه سوم و چهارم محسوب میشدند. مردم ژا پن برای حمایت از تولیداتشان هیچ خط قرمزی نداشتند. نه کیفیت پایین، نه قیمت و نه هیچ چیز دیگری. مردمی که سالها صندلهای تختهای به پا میکردند و حاضر نبودند کفشهای نرم، سبک و راحت خارجی بپوشند، حمایت از کالای ژاپنی را به جایی رساندند که کشورهای بزرگ دنیا مانند آمریکا دست به تهدید و تحریم زدند. چراکه ژاپنیها فقط کالای داخلی میخریدند و وارداتشان نزدیک به صفر بود. حال شما به دو رکن اصلی و مهم ذکر شده در متن یعنی همت مضاعف و کار مضاعف و حمایت از تولید و کالای داخلی رکن سومی به نام «اصلاح الگوی مصرف» را هم اضافه کنید. رکنی که ژاپنیها در فرهنگ خود نهادینه کردند. کافیست آماری از مصرف انرژی این کشور را مطالعه کنیم و آن را با کشور خودمان ایران مقایسه کنیم. ما ایرانیها ۱۸ برابر ژاپنیها انرژی مصرف میکنیم. مصرف صحیح و بهینه در همه ابعاد در ژاپن ساری و جاری است. از صرفه جویی در انرژی تا صرفهجویی در هزینهها و مصرف مواد غذایی.
با مدیران سنتی آیین نامهای توسعه ناممکن است
داستان ما و ژاپن در این سه رکن اساسی خلاصه میشود. البته انتخاب عمدی جملات رهبری در نامگذاری سالها به نام حمایت از کالای ایرانی، همت مضاعف و کار مضاعف و اصلاح الگوی مصرف، برای هوشیاری و آگاهی ما و مسئولانی است که پس از مدتی این جملات را فراموش میکنند. از صدا و سیما گرفته که به زیرنویس کردن و بالا نویس کردن این جملات کم نظیر بسنده می کند تا مدیرانی و نخبگانی که هیچگاه فلسفه این نامگذاریها را ندانستند. چه بسا اگر برای دغدغهها و نگرشهای هوشمندانه مقام معظم رهبری در این سالها کار گروهی از نخبگان، دانشگاهیان و بزرگان تشکیل میشد و این کارگروهها برای نیل به اهداف بلند اقتصادی و فرهنگی نظام قدرت اهرمی داشتند، چه بسا قطار پیشرفت کشور سرعت میگرفت.
حقیقتاً با مدیران سنتی و آییننامهای که اولویتشان حفظ جایگاه و صندلی خود است توسعه ناممکن است. در دنیای پر رقابت کنونی خلاقیت و ابتکار مدیران برای بهبود شرایط و حداکثر کردن راندمان کاری نیروی انسانی به عنوان ثروت اصلی هر کشور حیاتی است. مدیران مبتکر و خلاق برای افزایش راندمان نیروی انسانی دست به هرگونه ریسک و خلاقیت کاری میزنند. این لازمه مدیریت مدرن و بروز دنیا است. با یک نگاه به جایگاه منابع انسانی و نیروی کار به عنوان ثروت اصلی هر کشور و با عملی کردن همین سه شعار ساده مورد نظر رهبری میتوان بسیاری از موانع اقتصادی را کنار زد و کشور را به جایگاه اصلی و واقعی خود رساند.
نویسنده: حجت زارعی
روزنامه صبح ساحل