سفر رییس جمهور چین به ریاض و امضای دو بیانیهی ضد ایرانی در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس به معنای موضعگیری مداخلهجویانه وی در مناقشات سرزمینی ایران و همسایگانش است. امری که علیرغم گزندگی رفتار بیگانگان در دست درازی به تمامیت ارضی کشورمان یادآور اهمیت ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی جزایر سهگانه و تنگه هرمز برای ایران است. «محمدپارسا نجفی»، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با صبح ساحل عمق راهبردی ایران را محدود به تنگه هرمز و خلیج فارس نمیداند.
قطعا تنگه هرمز یکی از مهمترین نقاط استراتژیکی و راهبردی جهان است و در کنار تنگه بابالمندب نبض اقتصاد جهانی و جریان انرژی و کالا را در سطح جهان در اختیار دارد. بنابراین مسلط بودن هر قدرتی بر تنگه هرمز و سپس تنگه باب المندب به معنای داشتن توان بالقوه برای تاثیرگذاری بر اقتصاد و سیاست جهانی است.
جریان انتقال انرژی و حتی محصولات بالادستی پتروشیمی از خلیج فارس به اقتصاد جهان یک مولفه قدرت برای ایران است. اما مولفههای قدرت کشورمان الزاما متمرکز بر تنگه هرمز نیست. قدرت منطقهای ایران از ظرفیتی برخوردار است که اگر منافع اساسی یا حق حیاتش به صورت جدی تهدید شود میتواند مانع از انتقال جریان انرژی و محصولات هیدروکربنی به اقتصاد جهان شود. این مساله صرفا به تنگه هرمز محدود نمیشود و قدرت بازدارندگی ایران فراتر از تنگه هرمز است. بنابراین توان بالفعل ایران در سطح جهانی شناخته شده است. یکی از دلایل اینکه دولت چین تلاش میکند از ایران نفت ارزان خریداری کند هم به این برمیگردد که سایش و اصطکاک بین ایران و غرب به رهبری آمریکا به حد انفجار نرسد. یعنی قدرتهای جهانی میدانند که در صورت وضعیت فوقالعاده بحرانی چنین قدرتی به مثابه یک ابزار برای ایران وجود دارد.
البته توان بازدارندگی ایران فراتر از تنگه هرمز از دریای مدیترانه تا تنگه باب المندب در خلیج عدن را شامل میشود. مساله دیگر این است که آمریکا با علم به این موضوع در برابر ایران در خلیج فارس در درگیریهای مختصر عقب نشینی میکند. یعنی آمریکا و انگلیس میدانند که نباید دست به اقدامی بزنند که باعث جنگ یا انفجار سیاسی در منطقه خلیج فارس بشوند. چون این مساله به زیان اقتصاد کشور خود آنهاست. یعنی اگر یک جنگ فراگیر در خلیج فارس رخ دهد یا منافع حیاتی ایران به حدی تهدید شود که مجبور به استفاده از ابزارهای قدرتش بشود به معنای جهش شدید قیمت انرژی و حتی کمبود شدید نفت و گاز و محصولات پتروشیمی برای کشورهای مصرف کننده عمده مثل چین، ژاپن، کره، هند و مجموعه کشورهای آسه آن خواهد بود. آن کشورها هم با توجه به خرید اوراق قرضه آمریکا میتوانند بر اقتصاد و کاهش شدید دلار آمریکا تاثیر بگذارند و بحران اقتصادی تصاعدی و پیش رونده را برای آمریکا رقم بزنند. این بحران اقتصادی به دلیل ارتباطات گلوبالیستی در اقتصاد جهانی از طریق والاستریت و شاخص نرخ بهره در فدرال رزرو به اقتصادهای بزرگی نظیر اروپا و چین و هند بر میگردد و عامل یک ویرانی بزرگ برای آنها میشود. بنابراین اهمیت خلیج فارس در اقتصاد جهان مانع از این میشود که قدرتهای بزرگ از آمریکا و اروپا تا هند و چین دست به اقدامی بزنند که به بروز انفجار یا جنگ فراگیر در خلیج فارس منجر شود.
باید به این نکته اشاره کنم که امروز ایران در بهترین شرایط برای گرفتن امتیاز قرار دارد. ایران باید این پیام را هم به آمریکا و اروپا و هم به چین و قدرتهای شرقی ابلاغ کند که اگر منافع حیاتی محور مقاومت تحت تاثیر قرار بگیرد از اختیار خودش استفاده خواهد کرد. طبیعتا هیچ یک از قدرتهای نظامی، سیاسی و اقتصادی جهان هرگز نمیتوانند با ابزار نظامی باعث باز شدن تنگه هرمز و آزاد شدن جریان انتقال انرژی به جهان بشوند. یعنی اگر ایران از ابزارهای قدرتش استفاده کند میتواند امتیاز بگیرد. به عبارت دیگر قدرتهای بزرگ نظیر آمریکا، چین و اروپا باید به ایران امتیاز بدهند تا مانع از جریان انرژی نشود. این مساله از نظر سیاسی به این معناست که اگر ایران دچار مشکلات شدید باشد و مثلا به بحران اقتصادی شدید دچار شود میتواند بحران اقتصادی را در دیگر کشورها هم گسترش دهد. بنابراین آنها باید رفتار سیاسی خودشان را طوری مدیریت کنند که چنین اتفاقی رخ ندهد. ایران حتی با تهدید استفاده از قدرت منطقهایاش که از تنگه هرمز تا باب المندب و دریای مدیترانه را شامل میشود میتواند برای لغو تحریمها و شکستن محاصره یمن و پایان اشغالگری آل سعود در بحرین تلاش کند. همچنین برای پایان یافتن فشار شدید بر شیعیان شرق و غرب عربستان و مداخلات آمریکا در سوریه و عراق هم باید تلاش شود. ایران از نظر استراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک دارای چنین توانی هست که از قدرت منطقهای خود برای لغو کامل تحریمها و بازپس گیری داراییهایش در سراسر جهان استفاده کند. مشروط به اینکه این پیام جدی را به دنیا ارسال کند که ما ممکن است از توان خود به عنوان یک ابزار و مولفه بالقوه به عنوان یک ابزار بالفعل استفاده کنیم. حتی تهدید هم میتواند راهگشا باشد. من تاکید میکنم هیچ نیروی نظامی، سیاسی یا اقتصادی با تکیه بر ابزار نظامی نمیتواند مانع ایران برای توقف جریان انرژی شود. بلکه باید به ایران امتیاز بدهند تا در صورت توقف جریان انرژی خلیج فارس آن را آزاد کند. زمانی که ملوانها و تفنگداران آمریکایی و انگلیسی در خلیج فارس دستگیر شدند با وجود داشتن توان هوایی و دریایی کامل در خلیج فارس اما اقدام به درگیری نکردند. به جای این کار رییس جمهور آمریکا تقاضا کرد تا تفنگداران و ملوانان آمریکایی آزاد شوند. یا زمانی که در دوران ترامپ پهباد گلوبال هاوک آمریکا ساقط شد رییس جمهور آمریکا بابت اینکه ایران هواپیمای دارای سرنشین را نزده تشکر کرد. درحالی که همه منتظر واکنش آمریکا بودند. در جریان حمله ایران به پایگاه آمریکایی عینالاسد آمریکاییها بر آتش اختلاف و درگیری نیفزودند. چون هر اقدامی از سوی آنها برای اقتصادشان بحران ساز و آسیب زننده بود. این مثل وضعیتی است که برای خاموش کردن آتش از بنزین استفاده شود. بنابراین آمریکا و دیگر قدرتهای بزرگ تلاش میکنند تا مانع از اختلاف، درگیری و جنگ در خلیج فارس بشوند.
ایران یک نیروی چالشگر بر علیه ظلم جهانی آمریکاست که به عنوان نظم از آن یاد میکنند. محور مقاومت بیداری کشورهای منطقه از یمن و لبنان تا سوریه، عراق و دیگر کشورهای منطقه غرب آسیا برای احقاق حقوق از دست رفته خود آنها را شامل میشود. حق مالکیت ملت لبنان بر منابع زیر بستر دریای مدیترانه یا حق مالکیت یمن بر سواحل دریای سرخ و خلیج عدن جزو حقوق از دست رفتهای است که این ملتها با پیوستن به محور مقاومت و تشکیل یک بلوک قدرت علیه ستمگری و استکبار آمریکا توانستهاند تا حدی به دست بیاورند. بنابراین محور مقاومت برای احقاق حقوق از دست رفته ملتهای منطقه نیرویی چالشگر علیه ستمگری آمریکاست. نکته دیگر اینکه آنچه در اجلاس ریاض اتفاق افتاده را ایران باید حتما پاسخ دهد. اما این پاسخ باید به رژیم آل سعود داده شود نه به چین. چون چین با توجه به ضعف شدید آمریکا در منطقه غرب آسیا و تمرکزش بر موضوعات دیگری نظیر جنگ اوکراین و بحران شبه جزیره کره یا تایوان به این نتیجه رسیده که میتواند تاثیرگذاری بیشتری در خلیج فارس داشته باشد. حکومتهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مانند آلسعود در عربستان، آل نهیان در امارات و آل خلیفه در بحرین تمایل دارند تا قدرت دیگری به عنوان مکمل آمریکا از آنها حمایت کند. آنها تلاش میکنند تا با امتیازاتی که به چین دادهاند این کشور را به حمایت سیاسی از خود وادار کنند. به عبارت دیگر اگر آسیبی جدی به اقتصاد نفتی عربستان وارد شود به معنای ضربهای محدود به اقتصاد چین در بلند مدت هم خواهد بود. جمهوری اسلامی باید مانع از چنین اتفاقی بشود. یکی از راههای آن هم این است که محور مقاومت به دنبال لغو محاصره یمن و آزاد کردن مناطق اشغال شده یمن توسط عربستان و امارات پاسخی جدی به عربستان و امارات بدهد و این پیام غیرمستقیم را به پکن بدهد که تا زمانی که حکومت آل سعود برای کشورهای منطقه عامل اشغالگری شرارت و صدور تروریسم است سرمایه گذاری در رژیم سعودی و امارات یک اشتباه اقتصادی است. درواقع باید پاسخ بیانیهای که در ریاض امضا شد به عربستان داده شود اما در پکن شنیده شود.
نویسنده: محمد شفیعی مقدم
روزنامه صبح ساحل