نویسنده: روشنک زینی وند
توافق تهران و ریاض، به منزله ارتقاء قدرت دیپلماسی و چانهزنی ایران در عرصهی سیاستخارجی است.
بعد از هفت سال و سه ماه روابط ایران و عربستان با میانجیگری پکن در اسفند (ماه مارس) از سرگرفته شد و در نهایت به بازگشایی اماکن دیپلماتیک ایران در عربستان در شانزدهم و هفدهم خرداد ماه انجامید.
اهمیت این توافق با توجه به قدرت و جایگاه این دو کشور در منطقه و نقش و تاثیر مولفههایی چون انرژی و بحران های منطقهای بر روند این همگرایی و توافق صورت گرفته برکسی پوشیده نیست. بدون شک دستیابی به توافق با عربستان، پیروزی بزرگی برای ایران در عرصه منطقهای به شمار میآید و با حصول این توافق دستاوردها و فرصتهایی در ابعاد سیاسی و اقتصادی پیشروی ایران حاصل خواهد گردید اما آنچه در توافق صورت گرفته نباید نادیده گرفته شود قدرت چانه زنی و دیپلماسی ایران و تلاشی که در جهت اعتماد سازی در عرصه سیاست خارجی صورت می گیرد است.
سیاست انزوای ایران توسط غرب
حقیقت انکارناپذیری که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قابل مشاهده است انزوا و مهار استراتژیک ایران توسط غرب با محوریت آمریکا است مساله ای که نمود آن را می توان در پرونده هسته ای ایران مشاهده کرد. ایران که روزی به عنوان پایگاه و بازوی نظامی امریکا در دکترین نیکسون به شمار می آمد با پیروزی انقلاب اسلامی در راستای عدم وابستگی به امریکا از برنامه ها و رویکردهای این کشور فاصله گرفت. از اینرو غرب با اقداماتی چون امنیتیسازی فعالیت هستهای ایران و شکلدادن اجماع بینالمللی بر علیه ایران تلاش کرد تا فعالیت هستهای را به عنوان تهدید قلمداد نماید و هجمهای از ایران هراسی را به وجود آورد تا از این طریق بتواند جایگاه ایران را در عرصه معادلات منطقهای و بینالمللی تضعیف نماید.
جمهوری اسلامی ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی از اهمیت قابل توجهی درسطح منطقه برخوردار بوده است و همواره به عنوان تهدیدی در مقابل هژمونی آمریکا در خاورمیانه تلقی میشود اما آنچه بر پررنگ شدن و اهمیت نقش ایران در خاورمیانه افزوده است تلاشها و فعالیتهای صلح آمیز هستهای ایران است. در همین راستا غرب و به ویژه آمریکا همواره سعی داشته است که جنبه سیاسی و امنیتی به فعالیتهای هستهای ایران بدهد و به دنبال راهحلهای تقابلی با این موضوع بوده است تا به این صورت بتواند ایران را در انزوا قرار داده و از سوی دیگر با برقراری روابط با کشورهایی چون عربستان به این ایران هراسی و محدود کردن نقش ایران در منطقه دامن زند. اتهامات غرب پیرامون فعالیت هستهای ایران و شکلگیری بحران هستهای در واقع به پیوند سیاستخارجی ایران و پرونده هستهای منجر گردید و این مهم در راستای خواستهی غرب مبنی بر کاهش قدرت مانور و چانهزنی ایران در منطقه و نظام بینالملل بود.
قدرت دیپلماسی و چانه زنی ایران
اما اکنون توافق میان
ایران و عربستان، نوید سیاست مبتنی بر دیپلماسی و چانه زنی برای حل و فصل اختلافات به جای سیاستهای خصمانه و تقابلی است مساله ای که شاید برای امریکا خوشایند نباشد زیرا از سویی به کمرنگ شدن نقش آن در خاورمیانه منتهی می شود و از سوی دیگراز بین رفتن سلطه هژمونی امریکا در خاورمیانه با توافقات صورت گرفته میان ریاض و تهران و بازگشایی سفارتخانه و کنسولگری ایران در عربستان و در پی آن نزدیکتر شدن منافع دو کشور پیرامون موضوعات منطقه ای و حل بحرانهای منطقه از طریق گفتگو و چانه زنی را به خوبی نشان می دهد.
آنچه حائز اهمیت می باشد توان چانه زنی و قدرت دیپلماسی است که سبب شد تا ایران به عنوان قدرتی شناخته شود که در عرصه منطقه ای و بین المللی به دنبال راه حل های دیپلماتیک و چندجانبه گرایی جهت حل و فصل اختلافات و مسائل است.
حصول توافق میان تهران و ریاض و حل و فصل دیپلماتیک مسائل پیش رو نماینگر این مهم است که با اعمال فشار و از طریق اجبار و تهدید هیچ قدرتی نمی تواند ایران را به سمت خواسته های خود متمایل سازد؛ بنابراین می توان با توافق حاصل شده ارتقا جایگاه ایران را در عرصه معادلات سیاسی به خوبی مشاهده نمود؛ بنابراین می توان از ایران به عنوان الگویی که صاحب قدرت چانه زنی و دیپلماسی برجسته در سطح منطقه و بین المللی است نام برد. الگویی که برای کشورهایی چون اسرائیل همچون زنگ خطری به شمار می رود که در هراس است از اینکه ایران به عنوان قدرت برجسته در منطقه خاورمیانه به درون معادلات سیاسی راه یابد ایران با تأکید بر راه حل های دیپلماتیک نشان داد که می توان به ایران به عنوان قدرتی که در پی گفتگو و ارائه راه های دیپلماتیک جهت حل مسائل سیاسی و امنیتی است اعتماد نمود.
روزنامه صبح ساحل