زمان، شتابان درگذراست و هیچ نیرویی قادر به توقف آن نیست. روزها میآیند و میروند با یکچشم برهم زدنی 17 مرداد روز خبرنگار فرارسید. روزی برای پاسداشت قشری از جامعه که بدون وجود آنها، مطالبه گری معنا ندارد.
با یکچشم برهم زدنی 17 مرداد فرارسید. روزی به نام خبرنگار. روزی که بهاندازه موهای سرت برائت پیام تبریک میفرستند. روزی که تو را به عرش میبرند و پرچمدار و طلایهداران جبهه آگاهی و چشم بینا و زبان گویای مردم میخوانند و ستایشت میكنند؛ و فردای این روز، به بهانههای واهی تو را از عرش به فرش میکشانند. درد مشترك خبرنگارانی که این حرفه را بهعنوان شغل انتخاب کردهاند، كم نیست.
خبرنگاری یا روزنامهنگاری از آن دست شغلهایی است که تا در بطن آن قرار نگرفته بودم، از ابعاد این حرفه بیاطلاع بودم. سرنوشت اینگونه رقم خورد که من نیز در صف روزنامهنگاران و خبرنگاران بایستم و بتوانم رسالتهای این شغل را بیشتر لمس کنم.
امروز روز خبرنگار،روز من، روز همکارانم ، روز آنهایی که باخبر زندگی میکنند ، خبرساز هستند و بهنوعی دستی به قلم دارند و با سرک کشیدن به سوژههای مختلف،آن را زنده میکنند، حتی در اکثر مواقع عامل خیر میشوند و با قلمشان گمشدهای پیدا میشود...