بسیاری از زوجها هنگامی که میخواهند از مسائل و مشکلات خود در زندگی مشترک صحبت کنند، نمیدانند باید از کجا شروع کنند. آنها با حجمی از مشاجرهها، اختلافنظرها و کاستیها مواجه هستند و انتخاب اینکه مشکل اساسی چه میتواند باشد برایشان بسیار مشکل است.
دکتر رومانلی زوجدرمانگر معتقد است، بسیاری از مشکلات حیطهی
ارتباط عاطفی از یک مثلث دردسرساز شروع میشود. مثلثی که سه گوشهی آن را نقش قربانی، ناجی و سلطهگر تشکیل دادهاند. این زوج درمانگر توضیح میدهد که این مثلث زمانی به وجود میآید که زوجین در بیان هیجانات خود ناپخته عملکرده و سعی میکنند مسئولیت احساسات و تصمیمات خود را به گردن دیگری بیاندازند.
در واقع که قرار گرفتن زوجها در این سه نقش میتواند زندگی مشترک آنان را با مشکلات و ناهمواریهای بسیاری روبهرو کند. کسانی که در ارتباط خود همیشه احساس دیده نشدن، مورد بدرفتاری قرار گرفتن، درماندگی و گرفتاری دارند، عموما در نقش قربانی گیر افتادهاند. این افراد دارای حجم زیادی از پرخاشگری هستند، اما پرخاشگری خود را به صورت منفعلانه بروز میدهند، طرف مقابل را سرزنش کرده و مقصر نشان میدهند و در مقابل هر گونه سهمی از جانب خود در مشکلات را انکار میکنند. در مقابل کسانی وجود دارند که سلطهگر هستند، به جای دیگران فکر میکنند، احساس میکنند و تصمیم میگیرند. این افراد عموما از قدرت خود برای تحت تاثیر قرار دادن طرف مقابل استفاده کرده و به دیگران احساس گناه و عذاب وجدان القا میکنند.
افرادی که در نقش سلطهگر فرو میروند، عموما از این مساله گلایه میکنند که دیگران همیشه انتظار بدترینها را از آنها دارند و احساسات و رنجشان را به رسمیت نمیشناسند. نقش ناجی را کسانی ایفا میکنند که انگار همیشه میدانند طرف مقابلشان در چه زمانی به چه چیزی نیاز دارد. ناجی معتقد است که طرف مقابل را بهتر از خودش میشناسد و میتواند تحت هر شرایطی از او مراقبت کند. این افراد عموما احساس برتری، ایثار و بهترین بودن را دارند و همیشه گمان میکنند از اطرافیان یک سر و گردن بالاتر هستند. اما مساله اینجاست که ایثارهای افراد ناجی از سر مهر و محبت صادقانه نیست، بلکه از روی بیان ناسالم احساس درد است.
به همین خاطر، اغلب برای خدماتی که به دیگران ارائه دادهاند احساس مورد سواستفاده قرار گرفتن داشته و خیلی زود به نقش قربانی سر میخورند. دکتر رومانلی معتقد است زوجینی که در این نقشها فرو میروند، در ارتباط خود احساس تنهایی، روانرنجوری، درک نشدن و رنج میکنند. چرا که این مثلث، نه یک راه برقراری ارتباط سالم، که یک راه برای بازتولید زخمهای کودکی است. راه جایگزین، استفاده از دایرهی تمایز است، که زوجین در آن احساس صمیمیت با دیگری و ماندن با احساسات اصیل خود را دارند.
در چنین رابطهی هر کس به طور کامل مسئول زندگی خود است و نیازی به ناجی و کسی که تقصیرها را به گردن او بیاندازد، ندارد. طرفین به جای حرکت بر محور قربانی، سلطهگر و ناجی، روی محور حامی و محافظ حرکت میکنند. هر کس در این رابطه میداند که دقیقا به چه چیزی نیاز دارد و از بیان صریح خواستههای خود ترسی ندارد.
این اشخاص در صورت نه شنیدن فرو نمیریزند و از القا احساس گناه به دیگری دوری میکنند. به طور کلی اگر بخواهید ارتباط عاطفی خود را به سمت بهبودی ببرید، باید از حمایت به جای سلطهگری، همدلی به جای پرخاشگری و صداقت به جای گریز از تجربهی احساسات بهره بگیرید.
شاید به نظر ساده برسد، اما برای تجربهی دایرهی تمایز به تمرین روزانه و واکاوی صریح احساسات خویش نیاز دارید. باید بتوانید در مورد خواستهها، نیازها، ضعفها و هیجانات خود صادق و گشوده باشید تا ارتباط همدلانهای تجربه کنید.
روزنامه صبح ساحل