فرهنگ سیاسی حاکم بر کشور فرهنگ تبعی است یعنی اولویت انتخاب افراد سفارش شدهها یا آشناها هستند نه کسانی که صلاحیت دارند. اینکه افراد جامعه چه
کنش سیاسی دارند و چه اثراتی میتواند در پی داشته باشد، منفصل از برداشت ما درباره میزان اثرگذاریمان بر بطن حاکمیت سیاسی است و هر دو پنداره علت و معلول بسیار دارد. رفتار سیاسی هر جامعهای تحت تاثیر موضوعات مختلفی است که فرهنگ یکی از این موارد است. مشاهدات میدانی نشان میدهد که در بحث انتخاب و انتخابات همچنان اولویت رای دهنگان پشتوانه سیاسی افراد یا به بیانی دیگر آشناییت با داوطلب است. در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین «همت بدرآبادی» دکتری علوم سیاسی کنش سیاسی جامعه را از دریچه جامعه شناسی سیاسی بررسی کردهایم. به گفتهی حجت الاسلام بدرآبادی در حال حاضر فرهنگ سیاسی حاکم بر کشور، فرهنگ پیرو و تبعی است که یکی از آسیبهای این فرهنگ گسترش فساد و رانت است. وی معتقد است گفتمان سازی و آموزش لازمهی تغییر این فرهنگ است.
در نگاه کلی کنش سیاسی جامعه در بحث انتخابات را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
کنش ما در مناسبات اجتماعی تحت تأثیر فرهنگِ حاکم بر جغرافیایی است که در آن زندگی میکنیم. این فرهنگ از باورها، ارزشها، ایثارها و نگرشهای جامعه نشئت میگیرد. عمدتاً سه نوع فرهنگ سیاسی داریم که بر اساس این سه فرهنگ میتوان کنش افراد را طبقهبندی کرد. فرهنگ سیاسی مشارکتی نخستین مورد است. مهمترین ویژگی فرهنگ سیاسی مشارکتی این است که مردم در امور سیاسی جامعه مشارکت فعال دارند.
نسبت بهحق شهروندی خود آگاهاند و در تصمیمسازیها و فرآیندهای حکمرانی اثرگذارند. بهبیاندیگر مردم یک کنشگری جدی در عرصههای مختلف سیاسی-اجتماعی از خودشان ظهور و بروز میدهند. فرهنگ سیاسی دیگری داریم به نام فرهنگ سیاسی پیرو یا تبعی. در این فرهنگ، شما بهتبع دیگران تصمیم میگیرید؛ یعنی استقلال از خود ندارید و مشارکت شما انفعالی است چراکه پویایی از خود ندارید. در فرهنگ پیرو، دیدگاه افراد تحت تأثیر شخص یا گروه است؛ مثلاً شما در جامعهای زندگی میکنید که فرهنگ طایفهگرا یا قبیلهگرا در آن برجسته است. در چنین جامعهای، تصمیمات کلان سیاسی- اجتماعی یا حتی فردی شما، تابع شخص دیگری است. فرهنگ سوم، فرهنگ سیاسی محدود است.
در این فرهنگ افراد هیچ علاقهای به مشارکت ندارند و خودشان را فاقد این توانایی میدانند که بخواهند در تصمیمات کلان مشارکت داشته باشند یا دخالت کنند و نهایتاً به مشارکت در محیط خانواده و محیطهای محلی محدود هستند.
جامعهی ما به فراخور شهرها و محیطها، تحت تأثیر این سه نوع فرهنگ است. متأسفانه در کشور ما خردهفرهنگهای عمدتاً محلی در تصمیمات سطح کلان سیاسی هم اثر میگذارد؛ به عنوان مثال معمولاً از دانشجویانم میپرسم شما در انتخابات بین آشنای خودتان و کاندیدای اصلح به چه کسی رأی میدهید؟
حدود ۸۰ درصد اگر نگویم ۱۰۰ درصد میگویند به آشنای خودمان؛ بر اساس همین نگاه شما میتوانید تشخیص دهید فرهنگ سیاسی غالب در کشور ما چیست. این یعنی فرهنگ سیاسی جامعه ما فرهنگ سیاسی مشارکتی نیست. فرهنگ سیاسی پویا نیست. فرهنگ سیاسی ما فرهنگ پیرو، تبعی و اطاعتی است. شما با یک انتخاب، یک رأی و یک مشارکت در آینده میلیونها آدم تأثیر میگذاری؛ چون این فرد قرار است در سطح کلان تصمیم بگیرد و آن تصمیم بر میلیونها آدم داخل و خارج اثرگذار است. زمانی که با این نگاه به مسئله انتخابات ورود کنیم صرفاً براساس آشنایی رأی نمیدهیم. متأسفانه علیرغم برکاتی که
انقلاب اسلامی برای ایران آورده اما فرهنگ سیاسی غالب مخصوصاً در استانها و شهرهای کوچک، فرهنگ سیاسی تبعی است و تصمیمات و انتخابات عمدتاً تحت تأثیر بزرگان و نگاه طایفهگرایانه و قومگرایانه بوده که آسیب زننده است. بعضاً هم چون شخص بر اساس انتخاب طایفهگرایانه رأی آورده و انتخابشده است، توقع ایجاد میشود که فقط حامی گروه خاص خودش باشد. این موضوع در دهههای مختلف به کشور آسیب زده است.
لازمه این تغییر فرهنگ چیست و چرا تاکنون نتوانستیم آن را رقم بزنیم؟
تغییرات فرهنگی طی یک پروسه زمانبر اتفاق میفتد؛ حتی ممکن است نسلی رقم بخورد؛ یعنی یک نسل عوض شود تا تغییری نهادینه شود.
مهمترین و تأثیرگذارترین مؤلفهای که میتواند تغییر ایجاد کند و ما را به فرهنگ مطلوب مشارکتی برساند بحثهای آموزشی و تربیتی است که در محیط خانواده، مدرسه، دانشگاه و... باید انجام شود. باید آموزش را به سمتی ببریم که نگاههای طایفه گرایانه، قومگرایانه و در اصطلاح فرهنگ سیاسی پیرو و تبعی را در جامعه حذف کنیم. از دیدگاه اسلام، «کسی که باتقواتر است باید انتخاب ما باشد». انتخاب خدا، فرد باتقوا است لذا منِ مسلمان نباید نگاه عشیرهای داشته باشم.
بافت فرهنگ سیاسی جامعه ما فرهنگ تبعی است و آنهم به افکار، اعتقادات، باورها و رفتارهای حاکم بر جامعه ما طی ۲۵۰۰ سال برمیگردد. اکنون لازمهی تغییر چنین وضعیتی ایجاد تغییرات عمده در آموزش و کتب درسی مدرسه و دانشگاه است. این مهم باید مسئله اصلی شود و صداوسیما، آموزشوپرورش، آموزش عالی و حتی مساجد ما و کسانی که تریبون دارند ابعاد فرهنگ مشارکتی را تئوریزه و فرهنگسازی کنند.
فرهنگ تبعی چه آسیبهایی دارد؟
رانت، فساد و پارتیبازی زاییده تفکر فرهنگ سیاسی طبعی و پیرو در یک جامعه است. وقتی معیار انتخاب قومی قبیلهای باشد آن طایفه یا گروه بعد از انتخاب توقع دارد دیده شود. متأسفانه در جامعه ما، انتخابات که بماند، حتی معیار انتصاب مدیران نیز از همین تفکر نشئت میگیرد. مدیری از نقطهای میآید و به تمام گروه محلی شهرش پست میدهد، این یعنی معیارها مطابق فرهنگ سیاسی پیرو در جامعه شکلگرفته است. این موارد به ناکارآمدی، عقبماندگی و عدم توسعه و پیشرفت یک جامعه منتهی میشود و انسانهای خلاق و توانمند کنار گذاشته میشوند.
آفت فضای انتخاباتی هرمزگان از دیدگاه شما چیست؟
مشاهداتی که طی دو سال و نیم حضورم در بندرعباس داشتم و طی این مدت در مسئولین و جاهای دیگر استان دیدم نشان از این دارد که فرهنگ سیاسی جامعه فرهنگ پیرو است. باید نگاه انفعالی را از بین ببریم و فرهنگ مشارکتی را ایجاد کنیم. شرایطی را تسهیل کنیم که به انتخاب صحیح مردم کمک کند یعنی نباید به انتخاب مردم {برفرض به یک کاندیدای خاص} جهت بدهیم. رسانهها، نخبگان استان باید فضای جامعه را به سمت یک انتخاب اصلح و درست هدایت کنند. متأسفانه در شهرهای کوچک جامعه ما هنوز انتخابها طبق نگاههای قبیله گرایانِ است. باید در این برهه حساس از این فضا فاصله بگیریم چراکه امنیت یک کشور وابسته به همین انتخابات است. به انتخاب من، به رأی من و لازم است که در این انتخاب فقط محله خودمان، یا بهبیاندیگر منافع خودمان را در نظر نگیریم و 80 میلیون ایرانی را ببینیم که با این رأی در سرنوشت آنها اثر میگذاریم؛ نگاه ما باید چنین باشد. اما آنچه در فضای استان میبینیم با این نگاه خیلی فاصله دارد. آفت اصلی فضای انتخاباتی همین فرهنگ پیرو است که در کل کشور و بهخصوص شهرهای کوچک هنوز وجود دارد.
روزنامه صبح ساحل