هنوز زمان زیادی از آسمانی شدن قریب به صد نفر از هموطنان ما در کرمان نگذشته است. از منظر یک تحلیل‌گر وقتی تمام اخبار، حواشی و اطلاعیه‌های پیرامون این رخداد زهرآلود را دنبال می‌کردم، یکی از درد آور ترین پرداخت‌های خبری این رخداد، اطلاعیه‌ی نحوه شناسایی این عزیزان سفر کرده بود. در شوک اولیه این حادثه، شاید بسیاری بی‌خبر از همدیگر در بیمارستان‌ها به دنبال مجروحان و خانواده خود بودند. لیست پشت شیشه یکی از بیمارستان‌ها که اطلاعاتی از ظاهر و فیزیکال افراد حادثه دیده را گفته بود، دیدم و برایم خیلی متاثرکننده بود که بر پدر این خانواده چه می‌گذرد! دختر کاپشن صورتی گوشواره قلبی. 

شاید در ذوق اولین بازارگردی خانوادگی از پدرش، با کرنشی متواضعانه خواسته بود که «بلام کاپشن میخلی؟ نه نمیخوام، فقط باید صولتی باشه»!  

دور باد که کفتار صفتانی بر مویه‌ی مادران و پدران این دیار خنده کنند! سناریوی ترور؛ از سنخ جنایت‌های مدرن که فقط قصدش سلاخی آدم‌ها بوده؛ می‌باشد. 

چمدان  و جلیقه  پر از مواد منفجره، ساچمه و ترکش فلزی که شعاع و زاویه‌ی پرتابی آن فقط آسیب به سر و قفسه سینه و کمر خواهد بود، تا بتواند تلفات بیشتری بگیرد. ماجرا در کف خیابان‌های کرمان خلاصه نمی‌شود. 

تروریست‌های فضای مجازی هم؛ عنان انسانیت از کف داده و با ترویج خط فکری عنادآمیز از خاطر ما می‌برند که در این واقعه تلخ، تعدادی از هموطنان، کودکان و دانش‌آموزان ما بودند که مشق آرزوهایشان با خونشان، برای آخرین بار قلم سرخ خورد و دفتر عمر آنان بسته 

شده!  

شاید هنوز مترسک‌های مزرعه سیاست از آفتابگردان‌ها می‌دزدند و برای کلاغ‌های لجوج  دانه می‌پاشند با رانت‌ها و فسادها، با ناکارآمدی‌ها و فشل بازار ساختارها و... تا جایی که ما از ساخت شناختی حقیقت‌جوی خود گریزان بوده و هویت و انسجام ملی خود را با گزاره‌های فرعی دیگر جایگزین کرده‌ایم. فقدان الگوهای حکمرانی منطبق بر خواست عمومی در پدیده‌های گوناگون، یک ادراک موزاییکی ناهمگون در توده‌های اجتماعی تشکیل داده است. حالا ترفندهای شارژ انسجام هویت اجتماعی و ملی باید فراتر از ۲۰ گیگ اینترنت رایگان باشد!  

«ریحانه سلطانی نژاد»، می توانست دختر یکی از ما و آرامستان کرمان، هرجای ایران یا غروب پنجشنبه ساحل سوروی بندرعباس باشد! 

گسست‌های هویتی یک پیچ خطرناک برای یک قوم می‌باشد! وقتی شما هموطن مصیبت دیده خود را با القاب نامناسب اطلاق می‌کنید و ظرفیت اقناعی تحمل نگاه‌های متفاوت عقیدتی را ندارید، حس ملی‌گرایی، وطن پرستی و نوع دوستی شما هم مخدوش است! تحلیل عامل‌های شکل‌گیری این زاویه نگاه در این نوشتار جایی ندارد!

چشمان نازت را آرام ببند دخترک زیبای وطن که قلب هزاران هموطن با گوشواره‌ی تو ذوب شد و حیرانی لحظه پرپر شدن تو بر کالبد ادراکی  

هزاران مغز سرمازده به سان کاپشنی خواهد بود که  برف‌های تردید وجود را آب خواهد کرد و گرمابخش رشد و تعالی هزاران لاله صورتی در این دیار.