در سری یادداشتهای سهگانهی تاریک شخصیت و
خیانت، ماکیاولیسم و خودشیفتگی را به تفصیل بررسی کردیم و امروز نوبت به توضیح سایکوپاتی است.
همانطور که قبلا عنوان شد، هنگامی که از سهگانهی تاریک شخصیت صحبت میکنیم، هدف ما مجموعهیی از
اختلالهای روانی که با تشخیص و درمان همراه میباشند نیست، بلکه مجموعهیی از نشانگان است که میتوانند در زندگی معمول مشکلاتی ایجاد کنند اما نه آنقدر که به درمانهای کلینیکی نیاز داشته باشند.
در قرن نوزدهم روانپزشکان برای توصیف این دست افراد، از واژگان جنون اخلاقی، فساد اخلاقی و جامعهستیزی استفاده کردند. امروزه سایکوپاتی، به معنای روان آزاری به مجموعه کنشهایی اشاره دارد که منجر به آزار عامدانهی دیگران میشود و فردی که آنها را انجام میدهد، دچار نوعی بیتفاوتی و لاقیدی نسبت به اعمال خود و احساسات دیگران است. به عبارت دیگر، این افراد خالی از احساس همدلی، عذاب وجدان، دلسوزی، همدردی و این دست هیجانات اجتماعی و تعاملی هستند. افرادی که در دستهی سایکوپاتها قرار میگیرند، نشانههایی از غیر قابل اعتماد بودن و بیمسئولیتی را از خود بروز میدهند و سیستم سرزنش بیرونی بسیار گستردهیی دارند، به این معنا که میتوانند دیگران را به خاطر مسائلی که خودشان هم میدانند تقصیر آنهاست به شدت سرزنش کرده و توبیخ کنند.
این افراد به علت شخصیت پیچیده و مرموز خود برای عموم مردم جذاب هستند، چرا که به علت توانایی بالای دروغ گفتن و استفاده از نوعی حیله گری میتوانند حقایق درونی خود را تا مدتها پنهان کرده و گیرایی و جذابیت بسیاری از خود نشان دهند، اما ارتباطهای عاطفی و اجتماعی آنان به شدت سطحی است. از دیگر ویژگی های افراد مبتلا به سایکوپات این است که رفتارهای تکانشی داشته و در برنامه ریزی و انجام فعالیت های هدفمند، ضعیف هستند.
عدم وجود اهداف واقعگرایانه و بلند مدت، تحریکپذیری و هیجانی بودن بسیار، بیپروایی و رفتارهای ناایمن، بیمسئولیتی، خود محوری و خود بزرگ بینی از نشانگان عمدهی دیگری است که سایکوپاتیکها از خود نشان میدهند. در رمان بیگانهی آلبر کامو، مورسو که شخصیت اصلی داستان است، نسبت به مرگ مادرش هیچگونه احساسات خاصی از خود بروز نمیدهد و حتی در ادامهی داستان متوجه میشویم روز مرگ مادر را فراموش کرده است. از طرف دیگر از ابراز عاطفه و میل به شریک عاطفی خود همواره سر باز میزند و میتواند یک انسان را بدون دلیل خاصی به قتل برساند و از این مساله احساس پشیمانی، شرم یا گناه نداشته باشد.
با شناختن ویژگیهای شخصیت سایکوپات، میتوانیم در فیلمها و کتابها به دنبال شناسایی آنان بگردیم و از این طریق تمرینی برای مواجهه با این افراد در دنیای واقعی داشته باشیم. شخصیت شرلوک هولمز، هانیبال در سکوت برهها، پاتریک بیتمن در روانی آمریکایی و ... همگی از طیفهای مختلف شخصیت سایکوپاتیک هستند.
کاملا واضح است که احتمال خیانت و روی آوردن به روابط متعدد و کوتاه مدت در شخصیتهای سایکوپاتیک به علت خودمحری، عدم احساس گناه و پشیمانی، بیتفاوتی نسبت به احساسات دیگران و ریسکپذیری و هیجانی بودن، بسیار بالاست. اما باید بدانید که این نشانگان ممکن است همه با هم و به شدتی که قابل درک باشد در یک فرد دیده نشود. اما به هر روی حساسیت نسبت به این نشانگان بسیار مهم است، تا در دام افراد سایکوپاتیک گرفتار نشویم.
روزنامه صبح ساحل