صبح ساحل ، اجتماعی - شب که از نیمه میگذرد، شعله کورههای ذغال روشن میشود و دود ناشی از سوختن درختان کهور، کرت، لیمو و... آسمان برخی روستاها را میگیرد و هوای مطبوع را دودآلود میکند، سرفههای افرادی که آسم و آلرژی دارند، آغاز میشود اگر سکوت بر روستا حاکم باشد، صدای ارههای برقی را در برخی مناطق روستایی میتوان شنید.
به گزارش فارس، در تعطیلات نوروز هم که بسیاری از مردم به روستاها رفتند تا خوش بگذرانند و تفریح کنند، اما شبها با هوای دود گرفته ناشی از سوختن درختان در کورههای ذغالی مواجه میشدند که تنفس بخصوص برای بیماران تنفسی و آسم و آلرژی سخت شده بود.سالهاست که شبهای روستا حال خوشی ندارند و روزبه روز وضعیت بدتر میشود و دود شبهای روستا به مشام مسؤولان نمیرسد. دودهایی که حکایت از بیکاری روستاییان و عدم حمایت از کشاورزی و کشاورزان دارد.یک هفتهای را در روستاهای مختلف گشت و گذار کردم و آنچه مشاهده میکردم، غیرقابل باور بود؛ صحنههایی از قطع درختان و تولید ذغال در روستاهای منطقه گرمسیری جنوب دل را ریش ریش میکند که البته قطع درختان در مناطق شهری و بخصوص بندرعباس هم گهگاهی دیده می شود.بسیاری از مردمان روستایی که از قطع درختان و تولید ذغال امرار معاش میکنند، عنوان میکنند راه چارهای نیافتهاند و روزی خود را از این طریق طلب میکنند. کشاورزیهای شان بیرونق گشته و مشتری برای محصولات شان نمییابند و مجبورند محصولی که با صرف هزینه و سختی تولید شدهاند وحال مشتری ندارد، در زمین کشاورزی رها شوند و کشاورزان بدون حامی و با کولهباری از قرض تنها بمانند و فریادرسی نداشته باشند؛ روستاهای مختلف استان و حتی مرکز هرمزگان با این واقعیت تلخ مواجهند و شنیده میشود که برخی از دهیاران و شوراها نیز در قطع درخت به بهانههای مختلف نقش دارند.
*درد دلهای روستاییان
با روستاییان که صحبت میکنم، همه از دردهایشان میگویند و بیتفاوتی دولت نسبت به روستاییان، به تعدادی از روستاهای دهستان شمیل بخش تخت و... میروم، اول صبح یکی از روزهای تعطیلات نوروزی در حال گشت وگذار هستیم که تنه درختانی را میبینم که قطع شدهاند و در چند نقطه هم کورههای ذغال قابل مشاهده بودند.کورههایی که برخی روشن هستند و حکایت از سوختن درختان در آنها دارد و برخی از کورهها هم خاموش هستند و ذغالها در کنارشان روی زمین ریخته شدهاند تا خنک شوند و بعد در گونی بستهبندی شوند و به فروش برسند، البته ذغال همیشه مشتری دارد و حتی این ذغالها به انبارهای ذغال در بازار مرکزی بندرعباس هم منتقل میشوند ودر سطح شهر توزیع میگردند. به سمت یکی از کورههای ذغال میروم و دقایقی طول میکشد تا یکی از روستاییان با گاری پر از چوبهای درخت کهور و عرق ریزان که چهرهاش قرمز شده است، میآید و درب کوره را به آرامی باز میکند که آتش شعلههای قرمزش را به رخم میکشد و گویا منتظر چوبهایی است تا که آنها را بسوزاند و سیاه و کبود کند تا که درختان ثابت کند استواری درخت را میتوان با اره برقی در عرض چند دقیقه شکست و با آتش خاکسترش نمود این جوان هم قطعات چوب را در کوره میریزد تا تبدیل به ذغال شوند. این جوان روستایی که سه فرزند دارد، میگوید: میدانم که درختان ارزشمند هستند؛ اما شما بگویید چه کارکنم؟ کشاورزی کردن که جز ضرر و زیان عایدی برای ما ندارد و هیچ درآمدی ندارد و حتی سود آنی و آتی ندارد، مجبورم برای درآمدزایی و تامین هزینههای زن و بچهام، درختان را قطع کنم و ذغال درست کنم؛ حتی ذغالسازی هم سختی و مشکلات خودش را دارد و مجبوریم در کنار کورههای داغ ذغال باشیم، بدلیل گرما و ترس از برخوردها، مجبوریم شب ها را تاصبح بیدار باشیم و درخت قطع کنیم و چند روز منتظر بمانیم تا خشک شود و بعد در کوره بریزیم و یکی دو روز چوبها آرام آرام تبدیل به ذغال شوند بعد در گونی بستهبندی کنیم و بفروشیم. به مسؤولان بگویید که برای ما شغل مناسبی ایجاد کنند و از روستاییان حمایت کنند.
وی گفت: در چندسال اخیر وضعیت روستاییان بدتر شده استۀ روستاییان به حداقل درآمد و امکانات راضی هستند، اما از این حداقلها هم محرومند و بجای کشت و زرع، مجبورند با قطع درختان و تولید ذغال زندگی سختی را بگذرانند، روستاییان بهتر میدانند که برای کاشت و بزرگ شدن درخت سختی زیاد وجود دارد و زمان زیادی هم طول میکشد، اما برای درد درمانی پیدا نکردیم و کشاورزان به قطع درختان روی آوردهاند؛ تا کی وام بگیریم و کشاورزی کنیم و بجای سود، فقط ضرر میدهیم و بدهکار بانکها و کارگران و... هستیم و گاهی حتی برای خورد و خوراک و درمان بیماری فرزندان هم مشکل مالی داریم، کشاورزان و روستاییان در این دولت بطور کامل به فراموشی سپرده شدهاند، فقط میگویند ذغال درست نکنید؛ پس بگویند چه کار کنیم؟دو برادر نوجوان و جوان هم که بادمجانهایی را تکه کردهاند و در ظرفی پرآب ریختهاند تا دانه هایشان را جداکنند تا برای کشت آینده بادمجان در زمین کشاورزی آماده کنند هم میگویند که به همراه پدرشان درختان و شاخههای خشک درختان را هم میسوزانند تا تبدیل به ذغال شوند، اما به آنها گفته میشود که شما درختان تر و تازه را قطع کردهاید و باید جریمه شوید؛ در صورتی که اینگونه نیست و باور نمیکنند، ای کاش تدابیری اندیشیده میشد تا بین کسانی که درختان خشک و شاخههای هرس شده را تبدیل به ذغال میکنند و افرادی که درختان تنومند سرسبز را قطع میکنند، تفاوت قایل میشدند.برخی روستاییانی که ذغال کهور، کرت و کنار و... تولید میکنند هم عنوان میکنند هر گونی ذغال بین ۱۸ تا ۲۰ هزار تومان و نقدی میفروشند که از هر درخت بین ده تا سی گونی ذغال بدست میآید که از هر کهور بزرگ ۲۰۰ تا۳۰۰ کیلو ذغال تولید میشود.یکی از روستاییانی که از چندسال قبل به تهیه ذغال از درختان خشک و هرس درختان در مناطق روستایی مخلف مشغول است و با خودروی نیسان به روستاهای مختلف میرود و شاخهها و تنه خشک درختان را جمعآوری و در کورهها تبدیل به ذغال میکرد و از چند ماه قبل بخاطر سختی کار، این شغل را کنار گذاشته است هم میگوید: برخی افراد درختان تر را قطع میکنند که این شیوه صحیح نیست و باعث ازبین رفتن منابع طبیعی میشود برخی بدلیل مشکلات زندگی و اقتصادی به این کار اشتغال دارند اگر روستاییان شغل مناسبی داشته باشند و از کشاورزی و دامداری آنها حمایت شود، آنگاه درختان را قطع نمیکنند.
مردی که درآمدی ندارد تا مخارج سنگین زن و فرزندانش را تامین کند، چه کار کند؟اگر روستایی حمایت شود که مجبور نمیشود اقدام به قطع درخت کند و سختی این کار را به جان بخرد.