کم شدن استقبال از برنامههای صداوسیما اتفاقی انکارناپذیر است. این موضوع دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها میتواند کمبود خلاقیت باشد. برنامههایی که تکراری و فاقد جذابیت هستند، تبدیل به بخش زیادی از تولیدات صداوسیما شدهاند.
به نوشته روزنامه صبح ساحل، در این میان استثنائاتی هم وجود دارد که «محاکات» یکی از آنهاست. برنامهای که در نوروز امسال از شبکه دو سیما پخش شد و قرار است ادامه داشته باشد. این برنامه با اجرای «منصور ضابطیان» پخش میشود و به داستان زندگی افراد مختلف میپردازد که قابلیت نوشتن فیلمنامه یا رمان دارد.
ایده جایگزین صحنهآرایی
نوروز 1400 مخاطبان
صداوسیما شاهد برنامه «محاکات» بودند که شباهتی با برنامههای قبل از خودش نداشت. این برنامه که از شبکه دو پخش شد، به داستان زندگی افراد میپردازد. داستانهایی که چند کارشناس به عنوان داور درباره تبدیل شدن یا نشدنش به فیلمنامه یا رمان نظر میدهند. در پایان ویژهبرنامه نوروزی، یک ماجرا برای تبدیل شدن به فیلمنامه و یک ماجرا برای تبدیل شدن به رمان انتخاب شد. آنچه باعث پرداختن به این برنامه شد، خلاقانه بودن آن است. این برنامه نه دکور عجیبی دارد، نه حاضران صحنه با انجام کارهای غیرمعمول سعی در جذب مخاطب دارند. آنچه این برنامه را جذاب میکند، ایده اصلی آن است. یک ایده ساده که با اتکا به میل انسان به قصه، جذب مخاطب میکند. در انتخاب قصهها هم با فکر عمل شدهاست. قصههای واقعی از انسانهایی که اگر هم معروف و شناخته شده هستند، به جنبه خاص زندگیشان نمیپردازند و قصه واقعی زندگیشان را برای مخاطب بیان میکنند. نکته دیگری که خلاقیت سازندگان این برنامه را نشان میدهد، نتیجهای است که در پی آن هستند. این برنامه که «فلوراسام» را به عنوان فیلمنامهنویس و کارگردان و «رسول نجفیان» را در بین داوران خود دارد، سعی میکند تا به داستانیهایی برسد که قابلیت تبدیل شدن به یک اثر هنری را داشته باشد. حضور دکتر «سوگل مشایخی» به عنوان روانشناس است که در خلال برنامه، نکاتی را درباره مهمانان و ویژگیهای شخصیتی آنان میگوید، از جذابیتهای دیگر محاکات به شمار میآید. در شرایط فعلی کرونا که تجمع در یک فضای بسته خطرناک است، مهمانان به صورت آنلاین در برنامه حضور دارند و در مانیتورهای پشت مجری دیده میشوند. موضوعی که خودش بخشی از خلاقیتهای برنامه است.
خیابانهای خالی با برنامههای پربار
برنامه یادشده با وجود خوبیهایی که دارد، خالی از ایراد نیست. در بعضی قصهها روی آن قسمتی تمرکز نمیشود که باید. بهطور مثال در ماجرای «یوسف تیموری» جا داشت مانور بیشتری روی دلیل همخانه شدن او با پسرخالهاش داده شود. یا در ماجرای برادر «علیرضا خمسه» جای برادر تعویضشده، خالی بود. در انتخاب مهمانها بهتر بود از افراد معمولی استفاده میشد. حتی نگهداشتن زمان باعث میشد داستان بریدهبریده تعریف شود. متوقف کردن زمان هم با این که فرصت میداد، مهمان فرصت بیشتری داشتهباشد اما باز هم زمان کافی برای بیان کامل داستان وجود نداشت. نحوه رایگیری در مورد داستانها هم برای مخاطب روشن نیست. برای صحبتهای دکتر مشایخی هم بهتر است بخش جداگانهای در نظر گرفته شود؛ چون در چارچوب اصلی برنامه نمیگنجد. حضور چهرههای توانمندتر عرصه هنر و ادبیات در بین کارشناسان موقت برنامه، میتواند در کیفیت نهایی برنامه موثرتر باشد. به نظر میرسد بهتر است تمهیداتی اندیشیده شود که داستانها کاملتر بیان شوند. بهطور کلی اما خلاقیتی که در برنامه وجود دارد و تفکری که پشت ساخت آن است، میتواند الگوی مناسبی برای دیگر برنامهسازان رسانه ملی باشد.
بهرهگیری از خلاقیت بدون بهکارگیری روشهای عجیب و غریب و به شکلی کاملا ساده و ملموس، مخاطبان بسیاری را در نوروز پای
تلویزیون نشاند. جذب مخاطب با ساخت برنامه با کیفیت بهترین راه تاثیرگذاری است. از این طریق است که میتوان در زمینههای مختلف فرهنگسازی و راه پیشرفت را هموار کرد. شاید با این تغییر مسیر، تلویزیون به روزهای اوجش باز گردد که با یک برنامه، خیابانها را خلوت میکرد.