«آنیتا معتمدینیا» نویسنده، بازیگر و کارگردان متولد بندرعباس است. یک جوان پرکار که به موفقیتهای زیادی در حوزه سینما دست یافتهاست. لیسانس الکترونیک را از دانشگاه آزاد تهران شمال گرفتهاست و اکنون دانشجوی ارشد ادبیات نمایشی دانشگاه سراسری تهران است. فعالیتهای هنری او از کودکی به واسطه مادر شکل گرفت و از ۸ سالگی بازیگری تئاتر و عروسکگردانی را فرا گرفت. او بازیگر پرکاری در تئاتر و سینما بودهاست که از جمله آن میتوان به نقش اصلی بازیگر فیلم سینمایی «چشمههای بیسرمه» اشاره کرد. او در حوزه کارگردانی هم فعال بودهاست و تاکنون کارگرانی چهار فیلم کوتاه، دو اثر مستند و دو اثر داستانی را به عهده داشته. معتمدینیا دارای دو دیپلم افتخار در کارگردانی و نویسندگی است و در جشنواره بین المللی مدرسه در حوزه فیلمسازی هم به عنوان داور حضور داشتهاست. آخرین فیلم این هنرمند هرمزگانی در ۱۳۸
جشنواره بین المللی حضور داشته و هشت جایزه دریافت کردهاست.
گفتوگو با «آنیتا معتمدینیا» نویسنده، بازیگر و کارگردان بندرعباسی
دو تجربه متفاوت از یک حس در بازیگری
آنیتا معتمدینیا سابقه ۹سال فعالیت در رادیو و تلویزیون استان تهران و البرز در زمینه گویندگی و دوبله و مجریگری را داشتهاست. اولین فیلم او در سال ۸۹ ساخته شد که مستندی در مورد زمین پاک بوده و دغدغه محیط زیستی داشتهاست. او همچنین در زمینههای دیگری نظیر
موسیقی، نقاشی، تهیهکنندگی سینما، گریم، طراحی لباس، طراحی صحنه، برنامهریزی، دستیاری کارگردان،خوشنویسی و فیلمبرداری هم فعالیت کردهاست. برای آشنایی بیشتر درمورد حوزه فعالیتهای این هنرمند تازهکار و جوان به سراغ او رفتیم تا درباره فعالیتهایش بیشتر بدانیم.
شما کارتان را به صورت جدی با فعالیت در کدام رشته هنری آغاز کردید؟
من به صورت موازی رشتههای هنر را پیش بردم اما برای آغاز، بازیگری بوده است که به عنوان بازیگر کودک از سن هشت سالگی در نمایشها و بعد در تئاتر حضور داشتم. شما مدتی هم در کار تئاتر فعالیت میکردید.
هنوز هم در عرصه تئاتر فعالیت میکنید یا سینما را به آن ترجیح میدهید؟
از دید من برتری بین تئاتر و سینما وجود ندارد و برای یک بازیگر دو تجربه متفاوت از یک حس است و من همچنان هر دو را ادامه میدهم منتها در حال حاضر بیشتر پیشنهادهای کاریام در حوزه سینما است و شاید از بیرون اینطور به نظر برسد که از تئاتر فاصله گرفتهام اما در واقعیت اینطور نیست.
شما تجربه همکاری با کدام کارگردانان و هنرمندان مطرح کشور را دارید؟ در چه فیلمهایی و با چه عنوانی حضور داشتید؟
برای کسی مثل من که قصد داشتم گام به گام پیش بروم غیر از بازیگری رشتههای دیگری را هم یاد گرفتم و توانستم با خیلی از هنرمندان کشور آشنایی پیدا کنم و چه در حوزه صدا و چه در حوزه تصویر از آنها بیاموزم؛ مثل مرحوم پرویز پورحسین، پیمان قاسمخانی، تورج اصلانی، احمد امینی، شقایق فراهانی، ثریا قاسمی، علیرضا جلالیتبار، مهران مدیری، پژمان جمشیدی، گوهر خیر اندیش، زندهیاد بهرام زند، زندهیاد استاد نوری، کیکاووس یاکیده، فرهنگ جولایی، پرویز پرستویی، استاد جلال مقامی، بهروز رضوی، آتیلاپسیانی و خیلی از عزیزان و فعالان این حوزه که سعی کردم به طور محدود خدمتتان نام ببرم که اخلاق حرفهای را از این بزرگواران بسیار آموختم.
شما با هنرمندان هرمزگانی هم همکاری داشتهاید؟
بله به عنوان یک هرمزگانی بذر این هنرها در همین استان کاشته شدهاست و شروع این هنرها از بندرعباس بوده و برای من از کانون غدیر و فرهنگسرای طوبی و در خدمت برادر بزرگوار جناب پریش آغاز شد.
کدامیک از نقشهایی که تاکنون بازی کردهاید برایتان پراز چالش بودهاست؟
من شغل بازیگری را به خاطر همین چالشهایش دوست دارم و تمام همکاران و نزدیکانم میزان عشق و شور و ذوق من رو نسبت به کارکردن چه در زمینه بازیگری و چه در زمینه کارگردانی و رادیو و تلویزیون میدانند اما بزرگترین چالش خروج از نقش ماری در فیلم سینمایی گرداب بود. این نقش به مدت یک سال با من همراه بود به طوری که با آن نقش زندگی میکردم. در نقش سرمه در چشمههای بیسرمه بود که به عنوان نقش اصلی باید تمام انتظارات رو پاسخ میدادم و این دو نقش کاملا حسی بود و نمیشد تکنیکی پیش رفت. با اینکه فاصلهای هم بین این دو نقش نبود اما خیلی من رو به چالش کشید طوری که زمان فیلمبرداری چشمههای بیسرمه که در همدان بود تمام شبها گریه میکردم و سر صبح کمپرس آب سرد روی صورتم میگذاشتم تا چهرهام به هم نریزد. چون این کاراکتر بسیار معصوم و مظلوم بود و کاراکتر ماری بسیار جسور و با اعتماد به نفس اما خداراشکر که توانستم از پس این نقش بربیایم.
تجربه کارگردانی برایتان سختتر بودهاست یا بازیگری؟
من از ۱۱سالگی به خاطر اینکه خودم نویسندگی نمایشنامه و فیلمنامه را انجام میدادم، کارگردانی تئاتر را شروع کردم و ۱۵سالگی اولین فیلمم را به ثبت رساندم. در حال حاضر هر دو این رشتهها بامن عجین شدهاست و چالشهای آنها برایم لذت بخش است ولی به عنوان یک کارگردان مسئولیت بیشتری را برعهده داشتم و همین طور به خاطر سن پایینی که داشتم همه نگاهها به سمت من بود. حتی برای شروع خیلی تحت فشار بودم تا من را با این سن کم در این حرفه بپذیرند. شاید بزرگترین چالش برای من این بودهاست که جلوتر از سنم حرکت کردم و این برای خیلی از افراد قابل قبول نبود، اما با نتیجه کار و عملکردی که داشتم توانستم که طوفان را پشت سر بگذارم.
کدامیک از کارگردانان تاریخ سینما را بیشتر از همه ستایش میکنید و چرا؟
کریستوفر نولان، استیون اسپیلبرگ، کریس کلمبوس، فینچر وکاپولا. این افراد از کارگردانهای محبوب من هستند و اگر دقت کنید کاملا سبکها و ژانرهای متفاوتی دارند. من واقعا بین یک فیلم درام اجتماعی یا تخیلی و درام تراژیک نمیتوانم فیلمی را بر دیگری ترجیح دهم و هر کدام از این فیلمها در زمان خود با نوع نگرشی که خلق کردند، تاثیرگذار بودهاند. فیلمسازی، نویسندگی و نقاشی زایا هستند و اثری که خلق شده راجع به بهترین یا بدترینش نمیشود که سخن گفت فقط میشود گفت تا چه حد به ذهن ما نزدیک یا دور است یا ضعفها و نقاط قوت آن را گفت. در خصوص فیلم مورد علاقهام اگر بخواهم به سراغ فیلمهای تاریخ سینما بروم مثل پدرخوانده که با یک سرچ ساده میتوانیم لیستی را پیدا کنیم اما در میان فیلمهای جدید، فیلمهای خوبی مثل in time و mr nobody را پیشنهاد میکنم. از میان اساتید ایرانی هم مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، اصغر فرهادی و نرگس آبیار را ستایش میکنم و فیلم «شبی که ماه کامل شد» را دوست داشتم. حتی باوجود نقدهایی که نسبت به فرهنگ مردم عزیز سیستان و بلوچستان وارد بود القای حس رو تاحدی بینقص تصویر کردهبودند.فیلم «فروشنده» را هم میپسندم.
روزنامه صبح ساحل