در پایان کار



«صادق کارمند»، خانه خرید با وکالت و به محضر نرفت تا چنجاه سال(1). پس چون او را از شغل دولت بازنشاندند و حقوق جزوی بدادند، صادق بدانست که هنگام کفن بردن است و خانه نهادن. پس تشویشی گران در دل وی بیوفتاد و اندیشید که اگر درگذرم و خانه با نام خود نکرده باشم، ورثه نتواند که این ماترک در تصاحب آورد و بر من نفرین باشد، که گفته‎اند: «الجار قبل الدار» یعنی اگر خانه از دست برود جار و چلچراغ نیز رفته باشد، قبل از رفتن خانه! پس اصل و رونوشت برگرفت و به محضر شد.
گفت: تو که باشی؟ گفت: وکیل باشم و وکیل در توکیل و هزینه، تمام بدهم از رسم و غیر رسم {و چانه هیچ نزنم}(2) {گفت: ای مسیب چای بیاور}(3) و گفت «پایان کار بیاور و کار تو راست گردانم.» صادق به شهرداری شد و پایان کار بخواست. آن شهرداری او را گفت: «سند مالکیت آب بیاور.» آورد.
- سند مالکیت برق بیاور.
آورد.
- تلفن.
آورد.
پس او را به دنبال مفاصا حساب مالیاتی بفرستاد و برگ تسویه (تصفیه) بدهی عوارض نوسازی و فتوکپی شناسنامه جدید و هکذا الی غیرالنهایه. و آن صادق این مدارک همه را به شش ماه فراهم کرد و بیاورد. پس گفت:
- بازدید مکان باید کردن. و بر آن قرار نهادند.
مسّاح بیامد و عرصه ملک را بپیمود. سی دسی‎مترمربع اضافه بود.
- سند را اصلاح باید کرد.
مساح باز بیامد و اعیان را بپیمود.
- اضافه است.
صادق بپرداخت و اصلاح کرد.
- پارکینگ.
بپرداخت و اصلاح کرد.
- پیلوت.
بپرداخت و اصلاح کرد.
- پاگرد.
بپرداخت و اصلاح کرد.
پس آن مساح، صادق را گفت: ای صادق، کار تو همه راست گردید، پس در فلان روز به شهرداری شو و پایان کار خویش بستان...
و هم در آن روز، پایان کار صادق رسیده بود. رحمه الله علیه.
پی نوشت:
(1) کذافی الاصل. ظن: پنجاه سال، چندین سال، چندها سال
(2) و (3) در متن اصلی موجود نیست. از نسخه تعرفه جدید اسناد ثبتی، به جهت تسریع کار صادق، اضافه شد.
نویسنده: منوچهر احترامی
روزنامه صبح ساحل
برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها