کسانی که در دههی سوم یا چهارم زندگی هستند، احتمالا از
عید نوروز و روز سیزده بدر خاطرات دورهمی، بازیهای گروهی، صحبتهای فامیلی و به طور کلی تفریحات فیزیکی با افراد فامیل را به یاد میآورند. اولین خاطرهیی که من از روز سیزده بدر به یاد میآورم، پارکی بود که بچهها در آن صف طویلی برای تاببازی تشکیل داده بودند و خانوادهها گوشه به گوشهی پارک گرم گفتگو و خندیدن بودند، وسایل مورد نیاز خود را از یکدیگر قرض میگرفتند، خانوادههای متفاوت با هم تعامل برقرار میکردند و بسیاری از دوستیهای نزدیک خانوادگی از همین تفریحات آغاز میشد.
حتی به یاد میآورم که بچهها هر آخر هفته به والدین التماس میکردند که آنها را به پارک یا شهربازی ببرند و این مکانها نه تنها فضایی برای بازی، که مکانی خوشایند برای یافتن دوست و همبازی جدید محسوب میشد. اما این روزها اگر پسر یا دختر نوجوانی در خانواده داشته باشید، متعجب میشوید که چرا آنها در هر حالتی از بازیهای ویدیویی و گشتن در فضای مجازی دست بر نمیدارند، حتی در دید و بازدیدهای عید و روز سیزده بدر هم ترجیح میدهند از بازهای مجازی و تلفن هوشمندشان دست نکشند.
عموم والدینی که برای مشکلات فرزندشان به اتاق درمان مراجعه میکنند، پررنگترین شکایتشان این است که فرزند آنها هیچ کار فیزیکی انجام نمیدهد. برای مثال یکی از آنها مسالهی خود را اینگونه بیان میکرد: «فرزند من حالا دیگر هفده ساله شده، ما از او توقع داریم بتواند با دیگر نوجوانان فامیل ارتباط برقرار کند، با دوستانش وقت بگذراند، در یک ورزش گروهی شرکت کند یا حداقل خودش را به تفریح سالمی بیرون از خانه سرگرم کند. اما او از پای کامپیوتر تکان نمیخورد و حتی برای درس خواندن با دوستانش از همین کامپیوتر استفاده میکند یا زمانی که دوستانش را به خانه دعوت میکند همهی آنها با هم بازیهای کامپیوتری را انجام میدهند». این شکایات احتمالا مسائل نیمی از والدینی است که فرزند نوجوان دارند، اما مشکل واقعا کجاست؟ نوجوانان از امکاناتشان استفاده نمیکنند؟ والدین توقعی بیش از حد دارند؟ یا فضای جامعه خواه ناخواه به این سمت سوق پیدا کرده است؟
جایگزینی مکانهای سوم
شیوهی
زندگی اجتماعی به این صورت است که مردم در کنار زندگی کاری و خانوادگی، از داشتن فضایی متفاوت برای ملاقات با دیگران و برقراری تعامل با یکدیگر سود میبرند. جامعه شناسان این فضاهای فوق برنامه را «مکان سوم» مینامند. این موقعیتهای اجتماعی نقش مهمی در ایجاد روابط و گرفتن حمایت از دیگر انسانها ایفا میکند و برای ارتقا سلامت روان، کاهش احساس تنهایی و بهبود رفاه کلی بسیار مفید است. اما امروزه این مکانهای سوم بسیار نادر است، بسیاری از شهربازیهایی که بازیهای فیزیکی و جمعی داشتند، در شهرهای مختلف بسته شدهاند و جای خود را به شهربازیهای مجازیای دادهاند که هرکس به تنهایی مشغول واقعیت مجازی میشود.
پارکها در بسیاری از شهرها دیگر مکانی امن محسوب نمیشود و حتی دیدن فیلم در سینما، در کنار دیگر خانوادهها جای خود را به سینماهای خانگی داده است. از طرف دیگر پرداخت هزینهی باشگاههای ورزشی آنقدر زیاد است که برای بسیاری از خانوادهها قابل پرداخت نیست. حتی قدم زدن در خیابان به دلیل ناامنی و آب و هوای نامناسب یک گزینهی مردود محسوب میشود. در واقع به دلیل عدم وجود مکانهای سوم، نوجوانان یا حتی بزرگسالان بازیها و فضاهای آنلاین را جایگزین میکنند. هنگامی که والدین به نوجوانان ایراد میگیرند که چرا به فعالیتهای بیرون از خانه نمیپردازی، نوجوان گیج میشوند و مدام از خودشان میپرسند، چه کاری هست که میتوانم انجام دهم؟ از طرفی دیگر زندگی در آپارتمانهای کوچک و محدود، تعداد کم اعضای خانواده، مشغولیت زیاد والدین و پایین بودن مهارت ارتباطی عموم مردم، باعث خجالتی و کمرو بودن نوجوانان شدهاست. بیشتر نوجوانان واقعا نمیتوانند در عرصهی زندگی واقعی دوستی برای خود پیدا کنند، فعالیت فیزیکی دلخواهی بیابند و مکان سومی برای گذراندن اوقات فراغتشان دست و پا کنند، بنابراین تنها مکانی که آنها میتوانند به طور قابل اعتمادی به آن دسترسی داشته باشند و از عهدهی آن بر بیایند اینترنت و بازهای ویدئویی جمعی است. وقتی آنها بازی میکنند، زندگی اجتماعی و دوستان مجازی خود را دارند. نوجوانانی که نگران ظاهر فیزیکی خود هستند، میتوانند ظاهر خود را در بازیها تغییر دهند، آنهایی که در زندگی واقعی احساس بیارزشی و نامطلوب بودن دارند، میتوانند قدرتمند، زیبا و بینظیر به نظر برسند و در آخر برای کسانی که معاشرتهای واقعی را دشوار مییابند، فضای بازی دیجیتال میتواند ارتباط اجتماعی بدون دغدغهای را فراهم کند. فضاهای بازی آنلاین میتواند از این لحاظ، مکانی مثبت وحمایت کننده برای افراد باشد، اما به هر حال ارتباطات مجازی محدود است و نسبت به دوستیهای حضوری برای افراد آن طور که باید معنادار نیست. فقدان مکانهای سوم به طور مستقیم به استفاده بیش از حدِ بازیهای ویدیویی و آنلاین منجر میشود. کودکان، نوجوانان و بزرگسالان به مکانهای سوم نیاز دارند و هنگامی که مکانهای فیزیکی در دسترس نیست، ناگزیر مکانهای دیجیتال را برای خود ایجاد میکنند و منطقی به نظر میرسد که زمان خود را برای در تعامل با دیگران بودن در فضاهای دیجیتال صرف کنند، حتی اگر از نظر اجتماعی قابل قبول نباشد.
پس اگر والدین واقعا نگران این هستند که فرزندشان زمان خود را در بازیهای آنلاین میگذراند و ممکن است فرصتهای اجتماعی خود را از دست بدهد، باید به نواجوانشان کمک کنند تا بتواند مکان سومی برای خود بیابد. نوجوانان باید یک فوق برنامهی اجتماعی جذاب داشته باشند که برایشان ارزش بلند شدن از پشت کامپیوتر را داشته باشد. از طرفی دیگر والدین باید نوجوانان را به سمت ارتقا مهارتهای ارتباطی سوق دهند، تا برقراری ارتباط با دیگران برای نوجوانان سخت و آزاردهنده نباشد. محققان پیشنهاد میکنند که والدین همراه با نوجوانان برای خود مکانهای سومی پیدا کنند، تا نوجوانان با دیدن آنها این عمل را درونی سازی کنند. وظیفهی دولتها در این عرصه، ایجاد فضاهای مختلف برای تشکیل گروهها، انجمنها و باشگاههای مختلف است تا مردم بتوانند با عضویت در آنها مکانی برای تعاملات اجتماعی فوق برنامهی خود داشته باشند. در واقع زیر ساختهای اقتصادی ما، تا حدودی فرصت ایجاد و شرکت در مکانهای سوم را صلب میکند. اما با این حال والدین برای حفظ سلامت روان نوجوانان خود باید همواره به دنبال تسهیل این مسیر باشند.
روزنامه صبح ساحل