ریشه واژه محافظه کاری {conservatism} از «حفظ کردن» گرفته شده است. به بیان ساده، هدف محافظه کار این است که از تغییرات اجتنابناپذیری که جامعه بشری به سمت آن نیل پیدا میکند، جلوگیری کند، یا تا آنجا که ممکن است به تاخیر بیاندازد. محافظه کار عامل حفظ است. آنها با تغییر به خاطر حفظ آنچه هست مخالفند. این مکتب به طور مشخص در واکنش به انقلاب فرانسه که منجر به تغییر نظام سلطنتی شد، بوجود آمد و مبتکر محافظهکاری «ادموند بورک»، نویسنده سیاسی بریتانیایی شناخته میشود. محافظه کاران {در جامعه غرب} با موضوعاتی چون حق زندگی به سیاه پوستان و برابری در جامعه مخالف بودند و از موضوعاتی چون اشرافی گری و حفظ سلطنت حمایت میکردند. به طور کلی ایدئولوژی محافظه کاری در دفاع از سنتها پدیدار شده است و بر قداست مذهب، مالکیت، خانواده، دولت و دیگر نهادهای جا افتاده و قدیمی تاکید دارد. محافظه کاران از ابتدا مقابل اندیشه آزادی، دموکراسی، برابری اجتماعی و جدایی دین از سیاست و دولت بودند و از حفظ سلسله مراتب، نابرابریهای اجتماعی و امتیازات سنتی دفاع میکردند.
از نظر محافظهکاران، درجهبندی موقعیت و مرتبه اجتماعی افراد در جامعه، طبیعی و ناگزیر است و جایگاه افراد در زندگی تا حد زیادی
به حادثه تولد آنها بر میگردد. همانطور که ذکر شد حفظ وضع موجود و سنتها از اصولی است که محافظه کاران به آن پایبند هستند.
حفظ وضع موجود از این جهت که آنها بر این باورند نابرابریهای اجتماعی با هیچ تغییری از بین نخواهند رفت. بنابراین هر تلاشی که برای رسیدن به هدفی خاص صورت گیرد، حتی اگر منتهی به نهادینه شدن آن هدف یا تغییر شود، تبعات و هزینههایی در پی خواهد داشت که همان موازنه قبل را ایجاد خواهد کرد. در مورد سنتها نیز محافظه کاران عقل انسان را در برابر عقل کلیتر نهفته در سنت یا مذهب بیارزش میشمارند. در همین زمینه به اعتقاد برک، پدر ایدئولوژی محافظه کاری:«بشر موجودی ناتوان است که به واسطه سرشت گناه آلود سخت لغزش پذیر است لذا عقل او باید با گنجینه عقل بزرگ جمع مردمان که طی اعصار انباشته شده است بپیوندد تا به مصالح عام پی ببرد». در مکتب محافظه کاری، پدر سالاری سیاسی پدیدهای طبیعی است چرا که انسانها به یک میزان دارای عقل و خرد نیستند و تفاوت میان آنها طبیعی است بنابراین برخی دیگر باید عموم مردم را ارشاد و راهنمایی کنند. محافظهکاران معتقد به تمرکز قدرت سیاسی هستند؛ به باور آنان قدرت سیاسی باید متمرکز-واحد و در دست افراد برتر جامعه باشد و آنان حق حکمرانی بر مردم را دارا هستند و وظیفه آحاد مردم اطاعت و فرمانبرداری از آنان است.
بینش/ ستون سیاسی روزنامه صبح ساحل