یک ماه با شیطان



علم آموزی:باید در مسیر علم آموزی خلل ایجاد کنم. با این هدف متعالی روزم رو شروع کردم. اگه در حدیث آمده برای علم آموزی حتی تا چین هم برید، من هم به عنوان شیطان این علم آموزی و اشتیاق به فرا گرفتن علم رو با موانع اساسی روبرو می کنم.
امروز با خودم گفتم خب لیسانس رو که دیگه نسل نو، همه دارن، تا مقطع کارشناسی هم علم آموختن، می رم کارم رو از فوق لیسانس شروع می کنم که اصولاً می شه بهش گفت کارشناسی ارشد و باکلاس تر هم هست. تصمیم گرفتم برم روی پایان نامه هاشون کار کنم. باید فریب شون می‌دادم تا فکر کنن به جای این که پایان نامه بنویسن بهتره برن پی راه‌های غیرقانونی و.... داشتم با خودم فکر می‌کردم و به سمت دانشگاه تهران در حرکت بودم. به میدون انقلاب که رسیدم، راسته ی کتابفروشیا، هر بیست و هفت سانتی متر یکی داد می‌زد پایان نامه، پروپوزال ، تحقیق... می‌فروختن. یعنی اگه می خواستی به قاعده ی شیش متر رد شی از توی پیاده رو شونزده تا پایان نامه فروش یقه تو می گرفت به زور بهت پایان نامه می‌فروخت مثل باقلوا. برای همه ی رشته ها، همه ی گرایش‌ها و همه ی دانشجوها. به خودم گفتم عقب مانده شیطانا که تو باشی. هیچی دیگه یه اسنپ گرفتم برگشتم!
 
ابراهیم رها
منتظر تایید: 1
برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها