نویسنده: مهدی میرزاده کوهشاهی، دکترای جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک و استاد دانشگاه هرمزگان
مسئله جزایر برای ما یک مسئله حیاتی و حیثیتی است و فارغ از آنچه که کشورهای منطقه میاندیشند و ادعا دارند،
جزایر سهگانه بخش جدانشدنی از خاک ایران است. این موضوع را دولتهای مختلف اعلام کردند و سیاست کلی نظام و کشور هم حفاظت و حراست از چهارچوب سرزمینی ما است. اما چه اتفاقی میفتد که در دورههایی شاهد تشدید این ادعاها یا حمایت برخی کشورها و قدرتهای منطقهای از ادعاهای شارجه- به پشتوانه اعضای شورای همکاری خلیج فارس و بعضا حتی اتحادیه عرب- هستیم. در هیمن خصوص بیانیه مشترک روسها با
شورای همکاری خلیج فارس را از سه منظر میتوان بررسی کرد؛ دیدگاه کشورهای حاشیه خلیج فارس، نگاه روسها و نگاه ایران.
چین به دنبال چه بود؟
ایران بحث تنشزدایی را با کشورهای منطقه آغاز کرد که چینیها، کاتالیزور و عامل تسهیل و تسریع کننده این رفع اختلافات بودند. با این هدف که چین میخواهد در حوزه خلیج فارس-منطقه خلیج فارس-
که ایران هم یکی از کشورها و بازیگران آن است؛ ثبات و منطقهای عاری از تنش ایجاد کند تا امکان سرمایهگذاری اقتصادی فراهم شود. ناامنی بستر مناسبی برای سرمایهگذاری نیست و به فرار سرمایهها منجر خواهد شد؛ بنابراین امنیت منطقه برای چینیها یک فاکتور خیلی مهم بود و امنیت از یک مجرا و رهیافت مصالحهجویانه فراهم میشد. از همین رو چینیها در ابتدا بیانیهای که کشورهای منطقهی خلیج فارس مد نظرشان بود را امضا کردند و وزیر امور خارجه چین نیز در نشست شورای همکاری خلیج فارس حاضر شد که این برای ایران سنگین بود؛ اما از آن طرف با توجه به وابستگیها و روابط گسترده اقتصادی که ما با چینیها داریم، آنها یک پیمان راهبردی را هم با ما امضا کردند و به نوعی رفع ابهام کردند که هدفشان حمایت از اعراب نیست بلکه هدف حمایت از صلح و تلاش برای حل اختلافات از طریق دیپلماسی و گفت و گو است.
تصور اعراب: ایران در موضع ضعف است
اعراب وقتی دیدند که توانستند پای چین را به ادعاهای خودشان در زمینه مالکیت جزایر سهگانه باز کنند گام بعدی را طرحریزی کردند. آنها اقدام قبلی را یک موفقیت میدانستند.
از طرفی ظهور و نفوذ آمریکا در منطقه خاورمیانه به ویژه خلیج فارس کمتر شده است. تمرکز آمریکاییها به حوزه شرقِ دور و حوالی چین معطوف است؛ زیرا در حال حاضر چین قدرتی است که آمریکا را به چالش می کشد. خلا قدرتی که در منطقه وجود داشت به طور ضمنی توسط چینیها پر شد و روسها هم چنین تمایلی دارند که این جای خالی یا حداقل بخشی از این جای خالی آمریکاییها را پر کنند. بر همین اساس اعراب با علم به این نیت روسها، بعد از اخذ موافقت شفاهی چین، دومین گزینه برایشان این بود که قدرت دیگری که با ایران همسو و همسایه است و سودای حضور در منطقه را دارد، به این بازی بکشانند؛ این نگاه اعراب است.
همچنین تصوری در افکار عمومی و اذهان سیاستمداران عرب شکل گرفته است مبنی بر اینکه ایران، در موقعیتی است که نیاز دارد از مواضع سیاسی خود برای حل مسائل اقتصادیش عقبنشینی کند. آنچه ما در تفاهم با سعودیها و اعراب دست پیدا کردیم از منظر آنها به نوعی عقبنشینی ایران از مواضعش بوده است. تعبیری که ما از این مصالحه سرد داریم و تعبیری که اعراب دارند ممکن است متفاوت باشد؛ اما این تصور و تعبیر اعراب است. زمانی که آنها تصورشان این است که ما در موقعیت تدافعی قرار داریم و در حال عقب نشینی از مواضعمان هستیم، تصمیم گرفتند که گام بعدی را هم بردارند. از همین رو به سراغ روسها رفتند. از منظر اعراب بهترین فرصت این است که پای قدرتهای منطقهای و جهانی را به مسئلهای که تا الان تنها بین ایران و اعراب بود، باز کنند. این یک بُرد برای اعراب تلقی میشد، با این استدلال که ایران در دورهای است که آنچنان قوی نیست، نیاز اقتصادی دارد، در عرصه جهانی با محدودیتها و محصوریتهایی-تحریمهای اقتصادی- مواجه است بنابراین میتوانیم فشار بیاوریم و امتیاز بگیریم. کما اینکه در عراق و برخی نقاط دیگر منطقه، ایران از مواضع خود عقب نشینی کرده است. البته لازم به ذکر است که زمانی یک مسئله در دیوان بینالمللی دادگستری قابل طرح خواهد بود که طرفین به این مسئله رضایت بدهند اما ایران همواره از پذیرش این موضوع امتناع کرده است بنابراین اساسا امکان بررسی این موضوع وجود ندارد.
اعراب وزنه تعادلبخش روسها
تصورعموم از روسیه، کشوری ابر قدرت است. اما روسیه قدرت متوازن ندارد. یک موجود ماکروسِفال است؛ بدین معنا که بخشی از پیکرهش بزرگ است. تصور میشد که روسیه قدرت تسلیحاتی و اقتصادی دارد اما جنگ اوکراین نشان داد حتی در حوزه جنگافزار هم آنگونه که تصور میشد قوی نیستند؛ پیشرویها و مقاومت اوکراینیها این را نشان داد. همچنین دراز کردن دست نیازشان به سمت ایران برای اخذ کمکهای نظامی در حوزه پهبادی هم گواه این است که روسها آنقدرها هم قوی نیستند. در حال حاضر روسیه در موضع ضعف قراردارد و تلاشش این است که از طریق بهبود روابط با اعراب بتوانند یک تعادلی بین خود و غرب ایجاد کنند. یعنی روابط حسنه با کشورهای حاشیه خلیج فارس که لیدری و رهبری اعراب را دارند نقش یک وزنهی تعادلبخش در روابط روسیه با غرب را ایفا کند. فراموش نکنیم که یک نبرد ژئوپلیتیک بین غرب و روسیه درجریان است که رخنمون آن را در اوکراین میبینیم. روسها میدانند که این نبرد تازه شروع شده است یا باید عقب نشینی کنند یا باید متحدان و فرصتهای جدیدی را به دست بیاورند که تعادل را ایجاد کنند. اعراب از دیدگاه روسیه یک وزنه تعادلبخش هستند و برای جلب رضایتشان روسیه ناگزیر است که به خواسته آنها تن دهد. بنابراین روسها به منظور ایجاد توازن در روابط خود با غرب بوسیله وزنه اعراب به قضیه جزایر سه گانه نگاه میکنند.
خوشبینی افراطی به روسها
واقعیت این است که در کشور ما یک خوشبینی نسبتا افراطی در زمینه نگاه به روسها و شرق وجود دارد. همانگونه که در بخش زیادی از جامعه و جریانهای سیاسی کشور این خوشبینی نسبت به غرب وجود دارد؛ تلقی این است که اگر ما با آمریکا و غرب به توافق برسیم همه مسائل حل میشود. همچین نگاهی نسبت به شرق هم وجود دارد که میگوید ما اصلا نیازی به غرب و جهان غرب نداریم اگر به شرق-روسها و چینیها و سایر کشورهای همسو با آنها- تعامل داشته باشیم، مسائل کشور حل میشود. این نگاه خوشبینانه افراطی به روسها یکی از دلایلی است که سبب میشود روسها جسارت پیدا کنند و در مواقع این چنینی از مواضع رقبا و دشمنان ما حمله کنند؛ چراکه معتقدند که ما در نهایت به آنها نیاز داریم. تجربه تاریخی روابط ایران و روس نشان داده است که هرجا که روسها خیانت و جسارتی در حوزه روابط بینالملل، تمامیت ارضی و دخالت در مسائل داخلی ایران کردند، پاسخ درخوری دریافت نکردند. این بستر داخلی برای حمایت روسها هم از اینجا نشات میگیرد که ما نگاه خوشبینانهای به روسها داشتیم. در ازای بازی کردن روسها با کارت ما در معادلات بین المللی مابهازایی از روسها دریافت نکردیم و روسها همیشه از ما به عنوان یک کارت در روابطشان با آمریکا و غرب استفاده کردند اما هیچ وقت امتیازی به ما ندادند.
ما واقعا کرم بخشی کردیم که پهبادهایمان را به روسها دادیم. تجاوز
روسیه به اوکراین غیر قابل انکار است اینکه ما آمدیم پهباد و تسلیحاتمان را به روسیه دادیم نوعی کرم بخشی است. چرا؟ رجوع کنید به اینکه روسها سر s300 چه بازی بر سر ما آوردند.
گاهی برخی میگویند ما تسلیحات صادر کردیم و بحث مالی برایمان بوده است؛ میخواهم بگویم که صادرات تسلیحات، صادرات میوه نیست و یک القائاتی را در جامعه جهانی ایجاد میکند که فلان کشور که به قلان کشور اسلحه میدهد در جبهه ما است. روسها میخواهند به غرب بگویند که ایران هم با ما و حامی ما است. حال این بیانیه هم یکی از بازیهای روسهاست چرا که بر این باورند آنگونه که باید و شاید در ایران مواخذه نخواهند شد. این بیانیه محصول این سه دیدگاه است.
روزنامه صبح ساحل