هر جامعهای با توجه به زمینههای فرهنگی خود، مدلهای ایدهآلی برای ازدواج توصیه کرده و به افراد القا میکند پیش رفتن مطابق این شیوهها میتواند خوشبختی و بقای زندگی آنها را تضمین کند. از طرف دیگر رسانههای جهانی شیوههای متفاوتی را تبیلغ میکنند و به مخاطبان خود نشان میدهند که افراد موفق، شاد و خوشبخت از شیوههای مد نظر آنها پیروی کردهاند. در این بین اطرافیان، دانشگاه و کتب مختلف هم هرکدام مدل مورد نظر خود را از یک ازدواج موفق نشان میدهند. مدلهایی که ممکن است تماما بر ضد یکدیگر باشند و هر کدام منافع خاص خود را دنبال کنند. با این تفاسیر، آیا واقعا شکل ایدهآلی از ارتباط وجود دارد که همهی ما باید آرزوی آن را در سر بپرورانیم؟ آیا در جوامع کثرتگرا و به سرعت در حال رشد فعلی میتوان نسخهی ثابتی از ارتباط موفق برای همهی افراد پیچید؟ آیا نمیتوانیم خوشبختی و شادی زناشویی را از راههای مختلفی جستجو کنیم؟
ازدواج شما جزء کدام دسته است؟
دکتر توماس هنریکس، استاد جامعه شناسی دانشگاه الون در مقالهیی که به تازگی در ژورنال جامعهشناسی منتشر کرده، چهار شکل از ازدواج که عموم مردم به آن پایبند هستند را معرفی کرده که ازدواج مبتنی بر کار، ازدواج تشریفاتی، ازدواج هیجانی و ازدواج تقابلی-اشتراکی عناوین این چهار دسته هستند. افرادی که ازدواج را یک تعهد محکم و برنامهای عملی برای ادامهی زندگی میپندارند، در مسیر ازدواج مبتنی بر کار هستند. در این ازدواج هر دو زوج بیرون از خانه کار میکنند، خود را ملزم میکنند تا برنامههای خانه مانند شستن لباسها، غذا پختن، فرزندآوری و رسیدگی به فرزند را حتی به قیمت خستگی و کلافگی به انجام برسانند و در نهایت پساندازی برای هندل کردن زندگی آیندهی فرزندان، بازنشستگی و روز مبادا جمعآوری کنند. این نوع ازدواج به نظر منطقی و هماهنگ با وظایف اجتماعی میرسد، اما بیشتر شبیه یک شغل یا یک شرکت تجاری است، زمانی که زوجین به پیری برسند احساس تهی بودن خواهند کرد و نمیتوانند ارزشی برای ندگی فردی خود بیابند. همچنین هنگامی که کوچکترین مشکل یا تغییری در برنامه و چهارچوب زندگی ایجاد شود، این زندگی مشترک میتواند بسیار شکننده و ناپایدار باشد. در ازدواج تشریفاتی، زوجین برای یکدیگر منبعی برای هویت، سرمایهیی اجتماعی و مایهی تایید جامعه و اطرافیان هستند. آنها ازدواج را به مثابهی مناسکی اجباری و افتخارآمیز در نظر میگیرند و طی مراسمی ورود خود به این آیین را اعلام میکند. چنین زوجهایی هنگامی که پای بچه به میان میآید، ممکن است از وظایف همسرانهی خود به بهای رسیدگی به فرزند غافل شوند، چرا که حالا هویت و سرمایهی اجتماعی جدید و مهمتری به نام فرزند به آنها اضافه شدهاست و نقشهای پدر نمونه و مادر فداکار، حالا جایگاه فاخر این زوجها است.
چنین فضاها و وظایف از پیش تعیین شدهای، به ما اطمینان خاطر و احساس امنیت میدهد و کمک میکند تا هویت خود را پیدا کرده و بدانیم در عرصهی زندگی چه کسی هستیم و میخواهیم چهکار کنیم. اما از طرف دیگر میتواند فضای ازدواج را بسیار مرده و اختناقآور کند، احتمال اینکه بعد از مدتی زوجین نتوانند هویت حلشدهی خود در ازدواج را باز یابند زیاد است و آنها را با بحران هویت مواجه میکند. ممکن است فرزندان در بستر تغییرات جامعه نتوانند خود را با فضایی خانه وقف دهند و مانند یک زندانی از خانه فراری میشوند. ازدواج نوع سوم، ازدواج هیجانی است، ازدواجی که بیشتر متعلق به جوانان امروزی و تابع مد میباشند.
این زوجین دائما در حال تحرک، ریسکپذیری و تغییر قواعد زندگی هستند و با ثبات و سکون چندان میانهی خوبی ندارند. رسانههای جهانی زوجهای خوش خنده و پر سروصدایی که دائما دنبال تفریح و تجربههای هیجانی جدید هستند را افرادی سرگرم کننده و خوشحال نشان میدهد و البته هیچکس هم مخالف این نیست. اما دکتر هنریکس معتقد است که خطر این ازدواجها جستجوی دائمی برای تازگی و لذتهای سطحی است. بسیاری از این زوجها ممکن است بعد از مدتی زندگی مشترک و همسر خود را مانند قبل هیجانانگیز و مفرح نبینند و در پی تغییر همراه خود بروند و اساس ازدواج آنها فروبریزد. در نوع آخر که ازدواج اشتراکی و تقابلی است، زوجین صمیمیت و حمایت متقابل و پایدار را ارج مینهند و ازدواج را قرار داد شبه مقدسی بین یکدیگر میدانند که به روالهای خودمحور پیشین پایان داده و آنها را برای ورود به یک ارتباط موثر آماده میکند. این زوجین به لحظات مشترک اهمیت میدهند و از گسترش ارزشهای مشترک استقبال میکنند. اما این روند به مرور بوی کهنگی و عادت میگیرد و ممکن است خارج شدن از آن و تجربهی زندگی بدون همسر یا با همسری دیگر به نظر راضیکنندهتر برسد. با توجهبه دستهبندی دکتر هنریکس شما در کدام گروه قرار دارید؟ و فکر میکنید کدام یک از این اشکال ازدواج متداومتر، راضی کنندهتر و موفقتر است؟
دکتر توماس هنریکس معتقد است هر چهار نوع این ازدواجها دارای فرصتها و تهدیدهای خاص خود است و قویترین ازدواجها بر ترکیب این چهار دسته متمرکز شدهاند. ازدواجهایی که به صورت جزمی و خشک، به ماندن بر یکی از این چهار دسته اصرار کند، در گذر زمان یا محکوم به نابودی است یا طرفین، خود را به زور و اجبار در آن نگه میدارند. در مقابل، ازدواجهای موفق میتوانند تغییر رویه در بین این چهار طبقهبندی را پذیرا باشند. آنها به این مساله که ازدواج مراحل مختلفی دارد، آگاه هستند. همیشه به دنبال تازگیهای سطحی و هیجان نیستند، اما میدانند که هیجان و تجربهی دگرطور زندگی مشترک، برای ازدواجشان ضروری است.
آنها به وسیلهی ازدواج، بخشی از هویت خود را شکل میدهند اما تماما خودپندارهی خویش را بر ازدواج متمرکز نمیکنند و به جنبههای دیگر زندگی مانند کار، تحصیل، روابط اجتماعی، هنر و غیره نیز اهمیت میدهند. اعتدال و تجربهپذیر بودن، ویژگی زوجینی است که از زندگی مشترک خود احساس رضایت میکنند. افرادی که در عرصهی زندگی مشترک، بتوانند در مورد خواستهها، نظرات جدید و تغییرات لازمه، با یکدیگر به توافق نظر برسند، میتوانند در دراز مدت احساس شادکامی را برای خود و همسرشان تضمین کنند.
روزنامه صبح ساحل