مهم این است که ما در این ظرف زمان و مکان در بستر یک دیوان سالاری مردم نهاد چه ادراکی از مفهوم «مدارا» با مردم داریم. اینکه پدیده سوختبری معلول و زاییده چه شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده و چه انگارههایی؛ تحولات این پدیده را تا این مرحله کشانده، باید لیست بلندی از عوامل چند ساحتی را مطرح کرد. ولی شاید ما در جایگاه مسئول در کشور یا در استان؛ در دفتر مجلل خود مشغول خوردن چای دبش باشیم و در یک تقاطع برای پر کردن شکاف همدلی با همه مردم؛ استراتژی منطقی و رفتار آیندهپژوهانه نداشته باشیم! نگارنده؛ قضاوتی درباره صواب یا ناصواب بودن پدیده سوختبری ندارد ولی در جایگاه یک شهروند؛ فرضیه هایی اجتماعی برای تحلیل ابعاد سوخت بری و پسا سوختبری مطرح می کند.
شاید تا به امروز داستان سخنرانی مدیر اجرایی هندی تبار حوزه فناوری اطلاعات شرکت گوگل را شنیده باشید که برای من یادآور این روزهای هرمزگان است. «ساندار پیچای» تعریف میکند: «یک روزبه یک رستورانی رفت و آنجا اتفاق جالبی رخ داد، یک سوسک به شکل غیرمنتظره از جایی پر میزند و بر روی یک خانم مینشیند، این خانم از روی ترس یا غافلگیری شروع به فریاد میکند و وحشتزده جیغ و هوار راه میاندازد، واکنش این خانم به دیگر افراد سرایت کرده و آنها هم وحشت میکند.