تا مدتی پیش صحبت از ناخوداگاه و مکانیسمهای دفاعی آن در مقابل عموم مردم بسیار دشوار بود، اما حالا به لطف فضای مجازی و دسترسی عموم مردم به مطالب اینترنتی و جهانی، راحتتر میشود در مورد مسائل تخصصی روانشناسی و روانکاوی صحبت کرد. با وجود نکات مثبتی که این مساله در خود دارد، نکات منفی آن دردسرهای بیشتری ایجاد میکند. برای مثال، مطالب فستفودی و سطحیای که در مورد ناخوداگاه و مکانیسمهای دفاعی آن وجود دارد، این باور را در ما ایجاد میکند که فرایندهای ناخوداگاه مفاهیمی در مورد ثروت، روابط عاطفی، موفقیت کاری و چیزهایی از این دست هستند و اگر مداوما در مسیری شکست میخوریم به این دلیل است که باورهای اشتباه و مخدوشی در مورد این مسائل در ناخوداگاه ما وجود دارد؛ پس به وسیلهی راهکارهای مربیان موفقیت و خوشبختی که شامل سابلیمنتالها، جملات تاکیدی، مدیتیشن و غیره است میتوان آنها را تغییر داد و از شر تکرار مداوم شکستها رهایی یافت. اما در واقعیت، ناخوداگاه هر کسی به صورت فردی شامل غرایز، میلها و تجربههای ناخوشایندی است که فرد از مواجهه با آنها فرار میکند. این فرار در زبان تخصصی روانشناسی با نام "مکانیسم دفاعی شناخته شده و موارد متعددی مانند انکار، سرکوب، فرافکنی، جابهجایی و غیره را در بر میگیرد. برای روشن شدن موضوع تصور کنید که فردی هنگام کار به شکل شدیدی از سمت کارفرمای خود توبیخ شده و حجم زیادی از اضطراب، خشم و نگرانی را تجربه میکند، اما نمیتواند این هیجانات ناخوشایند را به منبع اصلی آن یعنی کارفرما بروز دهد، بنابراین هنگامی که به خانه باز میگردد با کوچکترین جرقهای سریعا در برابر همسر یا فرزند خود گارد گرفته و با آنها دعوای شدیدی میکند. در این فرایند، فرد مذکور درگیر واکنش دفاعی جابهجایی شده است. این مکانیسم مانند تمام دفاعهای ناخوداگاه دیگر کارکرد محافظتی دارد و فرد را از تجربهی بیشتر و بیشتر هیجانات ناخوشایند در امان نگه میدارد، اما اگر به شکل افراطی استفاده شود، قطعا دردسرساز خواهد شد. در مثال قبلی، تصور کنید این فرد عادت کند که تمام هیجانهای منفی خود را جابهجا کرده و خشم خود را به همین شیوه تخلیه کند، در این صورت تمام روابط فرد مختل میشود. فرد احساس خشم و ناراحتی دارد، اما منبع اصلی آن را گم کرده و آن را به افراد دیگری منعکس میکند، افرادی که نمیدانند دقیقا چرا مورد خشم و غضب قرار گرفتهاند. تصور کنید که ارتباط با چنین فردی میتواند چقدر سخت و آسیبزا باشد. در واقع هرچه بیشتر از این تاکتیکها استفاده شود ارتباط ما با هیجانات و احساسات واقعیمان بیشتر قطع شده، واقعیت بیشتر تحریف میشود و تاثیرات نامطلوب آن آشکارتر میشود. با گذشت زمان استفاده از این مکانیسمها خودکار شده و دسترسی به اطلاعات حیاتی بیشتر مختل میشود. مانند زمانی که اخبار یا مستند تلویزیونی را بدون صدا تماشا میکنید، ممکن است چیزهایی دستگیرتان شود، اما امکان سوءبرداشت و تحریف آنچه هست بسیار بالاست. تمام مکانیسمهای دفاعی به همین صورت عمل میکنند، یعنی استفادهی بهجا و به موقع از آنها ما را از خطرات بیرونی و غلیان احساسات درونی حفظ میکند و استفادهی مدام و افراطی از آنها ما را بیشتر و بیشتر آسیبپذیر میکند. راه قطعی رهایی از مکانیسمهای دفاعی آسیبزا قرار گرفتن در جلسات روانکاوی است، اما با شناخت نحوهی عملکرد این مکانیسمهای دفاعی، میتوانیم تاثیر آنها را بر تجربیات عاطفی خود بهتر درک کنیم. از طریق این آگاهی، ممکن است موانع روانشناختی را بهتر درک کرده و به خود فرصت دهیم تا ارتباط عمیقتری با هیجانات و احساسات واقعی خود برقرار کنیم. بنابراین از محرکهای عاطفی و هیجانات ناخوشایند فرار نکنید و به جای صرف وقت خود در نوشتن جملات تاکیدی به وارسی رفتار، اتفاقات، هیجانات و واکنشهای خود بپردازید. آنچه مداوما تکرار و بارتکرار میشود را یافته، روی آن فوکوس کنید و دفاعی که در این فرایند استفاده میکنید را دریابید.