هر بار که قصد نوشتن یادداشتی درباره مشکلات استان هرمزگان میکنم، به یاد بیت معروفی از سعدی میافتم که میگوید: «بس در طلبت کوشش بیفایده کردم/ چون طفل دوان در پی گنجشک پریده» با این که میدانم بیفایده است؛ اما نمیدانم چرا مینویسم؟!
با مساعد شدن هوای خلیج فارس، بسیاری از هموطنان راهی جنوب میشوند. یکی از مسیرهای اصلی این سفر هم
اسکله بندر پهل است. جهت وارد شدن از سرزمین اصلی به جزیره زیبا و کهن قشم در روزهای عادی شرایط جابه جایی معمول و مناسب است؛ اما آشفتگی روزهای اوج سفر که در سال، چند باری در هرمزگان تجربه میشود، مسافران را عصبی، کلافه و بسیار ناراحت میکند که اگر تدبیری برای آن اندیشه نشود به مرور، باعث آسیبهای جبران ناپذیری به
صنعت گردشگری استان وارد خواهد کرد. معضل از آنجا آغاز شد که در هفته گذشته، یعنی تاریخ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ تصمیم گرفتم از راه بندر پهل وارد جزیره قشم شوم که صف ناتمام ماشینها مرا شوکه کرد. ساعتها در ماشین همانند بقیه منتظر ماندم؛ اما دیدم صف آن چنان که مرسوم است حرکت نمیکند، پیاده شدم و به گفتگو با مردم پرداختم که اکثر آنها از استانهای همسایه آمده بودند.
نگرانی شدید آنها از تمام شدن بنزین، نبود سرویس بهداشتی، فضاهایی برای
خرید مواد غذایی لازم در نگاه و کلام مردم دیده میشد، آنها بسیار پشیمان بودند از اینکه به این منطقه سفر کرده بودند. متاسفانه و شرمآور آنکه در کنار صفهای اصلی مسیر غیرقانونی و فرعی تشکیل شده بود که برخی از افراد محلی با گرفتن مبلغ تنها پنجاه هزار تومان، مردم را به درون اسکله هدایت میکردند. موضوعی که میتوانست منجر بهدرگیری و حتی نزاع شدید یا شاید کشتن همدیگر بشود، مردم بسیار از این موضوع و عدم مدیریت بحران عصبانی بودند.
من تصمیم گرفتم سفر خود را لغو کنم و به سمت بندر خمیر و کنگ بروم، چون شک نداشتم که تا طلوع صبح هم نوبت من نخواهد شد و با خود فکر میکردم، مگر در سال چند بار شرایط برای این بندر و برای مردم دیگر شهرها خاص و پر جاذبه میشود؟ چرا حضرات که پول خوبی هم از این
رفت و آمدها به خزانهشان میرود، تصمیم به اصلاح شرایط نمیگیرند؟
این تعطیلات به پایان رسید؛ اما بهزودی نوروز هم میآید، اندیشه کنیم و جلوی این وضعیت ناپسند را بگیریم، بستن راههای تخلف سودجویان سهلتر از دیدن رنج مردم است. تا دیر نشده، اقدامی کنید.
بهروز عباسی فعال تاریخ و فرهنگ// روزنامه صبح ساحل