روان‌یار:

عشق‌هایی به کوچکی کیف پول


نویسنده: محیا تکنده

این روزها همه جا صحبت از ولنتاین، هدیه و عشق است. اکثر زوج‌ها این روز را با خوشحالی به یکدیگر تبریک گفته و در پی خرید هدیه‌هایی درخور برای یکدیگر می‌روند. در ورطه‌ی گذار از روزی که در میان عشاق با نام "روز عشق" نامگذاری شده، خالی از لطف نیست که نگاهی به مناسک باب شده‌ی این روز انداخته و کنش جمعی‌مان را واررسی کنیم، بلکه بتوانیم به خوانش مجددی از عشق دست پیدا کرد و رابطه‌ی عاطفی خود را از چاه سرمایه‌داری بیرون بکشیم. اگر مسائل ملی و جهانی را کنار بگذاریم، چندان تفاوتی ندارد که چهاردهم فوریه با عنوان ولنتاین یا بیست و نهم اسفند با عنوان سپندارمذگان را جشن بگیریم، هدف این یادداشت بررسی سنت‌ها، مناسک و تاثیرات روانی و اجتماعی این مسائل است. روز عشق هم مانند بسیاری از مناسبت‌های دیگر در چرخی از تکرار و بازتکرار رفتارها و کنش‌هایی افتاده است که بیش از آنکه یادبودی برای معنا و محتوای دوست داشتن، عشق ورزیدن و محبت باشد، شکل و فرم جزمی و بسته‌یی از مراسم لوکس و کالا محوری است که سیستم سرمایه‌داری جهانی به ما دیکته می‌کند، فرمی که خالی از روح و معنای انسانی بوده و بیشتر از هر چیزی حول محور اشیا می‌گردد. در این روز، زوج‌ها بیش از اینکه از سر شوق، دلدادگی و میل به جشن گرفتن عشق بپردازند، از سر اجبار، پیروی از هنجارهای موجود و ترس از طرد شدن است که به خرید هدیه و تبریک این مناسبت روی می‌آورند.
 در فرهنگ بورژوایی و لوکسِ روز عشق، جایی برای صداقت وجود ندارد و همه خود را بدون اینکه بدانند چرا، ملزم به پیروی از یک سیر مشخص و از پیش تعیین شده می‌دانند. در این روز بیش از اینکه شاهد زوج‌هایی عاشق و راضی باشیم، چشم‌های وحشت زده و حیرانی را می‌بینیم که به دنبال خرس و گوشی آیفون و شکلات پشت ویترین‌ها غرق شده و می‌پندارند هدیه‌یی خوب و شادی برانگیز است که بزرگ و گران باشد و هرچه این هدیه گران‌تر، لوکس‌تر و بزرگ‌تر باشد، بیانگر عشق بیشتر وعمیق‌تری است. در واقع طرفین برای نشان دادن علاقه‌ی خود باید زیر لوای کالاهای پشت ویترین مغازه‌ها پنهان شوند و همانطور که سیستم اقتصاد جهانی حاکم از آن‌ها می‌خواهد، حتی عشق را به طریقه‌ی مالی و پولی موجود نزدیک کنند. مناسبت و سنتی که این چنین کاهش‌گرایانه و باطل به عشق می‌پردازد، بیش از اینکه در پی یادآوری و پرداختن به عشق باشد، در پی مفهوم زدایی از آن و تقلیل عشق به یک روز و تقلیل آن روز به شی وارگی و کالا شدگی است. وظیفه‌یی که ما در قبال این روز به عهده داریم، نه بازتولید سنت‌های حاکم به عشق و نه تداوم نظم موجود است، بلکه باید از دل این گفتمان به دنبال راهی برای احیاء معنای عشق باشیم. چرا که این شکل کالایی و پولی از عشق‌ورزیدن، هم از نظر اجتماعی ما را تهی می‌سازد و هم از نظر روانی دچار پوچی و کرختی خواهد کرد. 

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها