در نظام بینالملل پسا جنگ سرد شاهد تغییراتی در عرصه هنجارها و مفاهیم بینالمللی بودهایم. معنای سنتی امنیت و تهدیدات امنیتی که تا قبل از این دوران چهرهای نظامی به خودگرفته بود جای خود را به معنای جدیدی از امنیت داد. امنیت انسانی به عنوان چهرهایی جدید و با ابعاد گونان فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مورد توجه قرار گرفت. با روی کار آمدن طالبان در
افغانستان جنگها و منازعات تا حدودی کاهش پیدا کرده است اما امنیت در بلند مدت چیزی فراتر از فقدان جنگ است و بر دغدغههای مهمتری چون غذا، اشتغال، محیط زیست، سطح رفاه، برابری جنسیتی مبتنی است. آنگونه که میدانیم در پی توافق صلح دوحه که نهایتا منجر به خروج نیروهای آمریکایی و ناتو در سال۲۰۲۱ شد، طالبان بعد از ۱۶ سال مجدد عرصه قدرت را در افغانستان به دست گرفتند. خروج غیر مسوولانه نیروهای آمریکایی که تا پیش از این در سال ۲۰۰۱ با هدف اضمحلال طالبان از قدرت، جلوگیری از گسترش تروریسم، تحقق دموکراسی و بازسازی
افغانستان وارد این کشور شده بودند موجب روی کار آمدن مجدد طالبان و تصرف سریع شهرها توسط آنها شد. خروجی همراه با بیتدبیری که به دنبال آن شاهد موجی از هرج و مرج و آشفتگی در افغانستان بودیم، اما آنچه اهمیت دارد توجه به این مهم است که اگر چه قدرتگیری طالبان در افغانستان به سهولت شکل گرفت اما این جابجایی سریع قدرت مشکلاتی را پیش روی مردم این کشور قرار داد. از زمان روی کار آمدن این گروه و تسلط بر کشوری چون افغانستان با در بر داشتن بحرانهای بیشمار آنچه مورد توجه جامعه جهانی قرارگرفت نحوه رویارویی و مدیریت این بحرانها از سوی طالبان بود. مسئلهای که اگر به درستی پیش نرود میتواند نه تنها منطقه بلکه تمام کشورهای جهان را با بحران عظیمی روبرو سازد. آنگونه که میدانیم افغانستان با ساختاری پیچیده درگیر بحرانهایی از قبیل مسائل اقلیمی، گرسنگی، بحران مالی و اقتصادی و همچنین بحران انسانی است.
تشدید بحران انسانی در افغانستان
از زمان روی کار آمدن
طالبان امنیت انسانی که امروزه از اهمیت بسزایی در عرصه روابط بینالملل برخوردار است تبدیل به بحرانی برجسته در افغانستان شده است. اگر چه بحران انسانی و اقتصادی در زمان قدرتگیری طالبان به اوج خود رسیده اما نمیتوان این بحرانها را صرفا به دوران روی کار آمدن طالبان محدودکرد.
خشکسالی، تغییرات اقلیمی، درگیریها، همه از جمله عواملی هستند که بحران انسانی را در افغانستان تشدید کرده است. اما همانگونه که بیان شد با قدرتگیری طالبان این بحران به نقطه اوج خود رسید. با نگاهی به زمامداری یک ساله طالبان بر افغانستان این مهم به وضوح مشهود است.
اما آنچه اهمیت دارد چرایی این مهم است؟ اینکه چه دلیلی باعث اوج گیری بحران انسانی در افغانستان شده است با بررسی به عوامل داخلی و خارجی می تواند روشن شود. اگر از بُعد داخلی بحران امنیت انسانی در این کشور را مورد بررسی قرار دهیم، اولین موضوعی که با آن روبرو میشویم مسئله خشکسالی در این کشور است. پدیدهای که با تاثیر بر محصولات کشاورزی و نرخ مواد غذایی معیشت مردم را در این کشور تحت تاثیر قرار داده و بحران گرسنگی و فقر را در پی داشته است.
از سوی دیگر با روی کار آمدن طالبان افرادی بسیاری از جمله بانوان و افراد نظامی از شغل خود برکنار و به اجبار مجبور به ترک مشاغل خود شدند که این مهم به بحران بیکاری و به تبع آن فقر مردم دامن زده است. روی کار آمدن طالبان از بعد بینالمللی، تسریع بحران انسانی و دامن زدن به گسترش فقر در این کشور را در پی داشت. با تغییر حکومت در افغانستان پروژههای توسعهای در این کشور متوقف و بودجه توسعه از سوی جامعه بین المللی با محدودیت روبرو شد. از سوی دیگر داراییهای افغانستان در خارج از کشور به صورت کامل مسدود و تعهدات جامعه بینالمللی نیز مشروط شد.
یک تهدید برای منطقه
وابستگی اقتصاد افغانستان به کمکهای خارجی و مشروط شدن این کمکها، عدم تخصیص بودجه و عدم کمک رسانی، مسدود شدن ذخایر خارجی بانکی افغانستان و توقف کمکهای توسعهای اتحادیه اروپا، صندوق پول و بانک جهانی در پی به رسمیت نشناختن حکومت طالبان از جمله عوامل بینالمللی هستند که منجر به گسترش فقر و دامن زدن به بحران امنیت انسانی در افغانستان شدند. اگر چه با تسهیل کمکهای بشر دوستانهای که از سوی جامعه جهانی صورت گرفت یک فاجعه انسانی در افغانستان کما بیش از بین رفت اما همچنان با توجه به بلوکه بودن داراییهای افغانستان، بحران خشکسالی و جنگ اوکراین که وضعیت اقتصادی کشورها را تحت تاثیر قرار داده است، افغانستان در معرض بحران انسانی و فقر شدید قرار دارد. مسئلهای که میتواند با به دنبال داشتن جابجایی اجباری و مهاجرت امنیت کشورهای منطقه را تحت تاثیر قرار دهد و سبب ایجاد مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بسیاری برای کشورهای میزبان باشد.
نویسنده:روشنک زینیوند
روزنامه صبح ساحل