آمریکا در مقابل طالبان چه سیاستی را باید اتخاذ کند؟



نویسنده: آیت وکیلیان
 
با قدرت گرفتن طالبان و چیرگی هژمونیک این گروه (که حالا در قد و قامت یک دولت در افغانستان) نمود و تکوین یافته است، طبیعتا کشوری چون آمریکا که حدود 20 سال در این سرزمین هزینه های سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی را مرتکب شده است، باید سیاستی جدید را بر مبنای مناسبات و معادلات قدرت در افغانستان اتخاذ کند. با وجود کسی چون آخوندزاده، حالا ملاهای این دیار نسبت به گذشته بیشتر در هم پیچیده‌اند. اکثر وزرای طالبان با ممنوعیت تحصیلی زنان مخالفت دارند. از برخی جهات، عملکرد آنها در اداره افغانستان، بهتر از دولت‌های فاسد تحت حمایت غرب بوده است. اما معلوم نیست که آیا رویکرد تعاملی، به تقویت عملگرایان این کشور خواهد انجامید یا خیر... هرچند در تئوری می‌شود به این موضوع امید داشت.
امریکا و متحدان او در ناتو در بازه‌ای دو دهه‌ای، سرمایه‌های جسمی و اقتصادی بالایی را در پروژه‌ای که به گمان‌شان خوش‌بینانه می‌رسید، از دست دادند. ۲۰ ماه پیش، و با بازگشت عمامه‌سیاهان طالبان به کابل این داستان به پایان رسید. و این در حالی بود که دیپلمات‌های امریکایی با خشم پرونده‌های بسیاری از آنها را نابود کردند و نیروهای ناتو نیز موجی از افغان‌های وحشت‌زده را در فرودگاه مهار ساختند. آن خروج بی‌نظم امریکا، به اعتباری که به عنوان ابرقدرتی جهانی در پایبندی به متحدان خود داشت، آسیب رساند. البته که نبرد اوکراین بخشی از این اعتبار را به ایالات‌متحده بازگرداند. اما سیاست غرب در قبال افغانستان، ناهماهنگ و در عین‌حال بی‌تأثیر است. امریکا و متحدانش حالا این کشور را منزوی ساخته‌اند. آنها تا حد زیادی کمک‌هایی را که زمانی ۷۵ درصد از بودجه افغانستان را تأمین می‌کرد، قطع کرده و ۹.۵ میلیون دلار از ذخایر دولتی آن را نیز دریغ داشته‌اند.
اما با این وجود تداوم تروریسم جهادی و بحران‌های بشردوستانه افغانستان، نادیده‌گرفتن این کشور را دشوار می‌سازد. این کشور بقایای القاعده را در خود جای داده؛ همان‌طور که پناه‌گاه یکی از بخش‌های محلی از دولت اسلامی است، که در کابل انفجار راه می‌اندازد و بدش نمی‌آید که در خارج کشور هم اقداماتی ازین دست را به انجام برساند. و اما از دست دادن حمایت غرب، به ایجاد بحرانی اقتصادی انجامیده است که جان میلیون‌ها نفری را که با قحطی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، تهدید می‌کند. البته که غرب هم از راه دور با این مجموعه‌بحران‌های دوقلو کلنجار می‌رود. امریکا با هواپیماهای بدون‌سرنشین خود، همچنان به کار مبارزه با تروریسم مشغولیت دارد... نظیر حمله سال گذشته در کابل که به کشته‌شدن رهبر القاعده انجامید. کمک‌های خارجی از مجرای آژانس‌های سازمان ملل و سازمان‌های غیردولتی تا حدودی ارسال می‌شود... و اما طالبان را باید مستحق وضعیت نابسامانی دانست که گرفتارش هستند. هیبت‌الله آخوندزاده، رهبر عالی آنها، دختران را از رفتن به مکتب، و زنان را از حضور در اغلب محل‌های کاری منع کرده است. و با این وجود، منزوی‌سازی طالبان هیچ کمکی به وضعیت زنان افغان نخواهد کرد. کما اینکه ادامه این وضعیت نه به سرنگونی این رژیم خواهد انجامید و نه آن را بی‌ثبات خواهد ساخت. و به احتمال قوی حتی به تقویت قوای تندروهای آن نیز خواهد انجامید. لازم به ذکر است که تندرویان این دیار که نفرت خویش را از غرب بارها تأیید کرده‌اند، از برخی تروریست‌ها نیز در خاک خود حمایت به عمل می‌آورند. توانایی امریکا برای نابودی این جهادگران، آن هم از راه دور، در حال تحلیل‌رفتن است. بنابراین تهدید افغانستان نیز در سطح جهان رو به افزایش می‌رود. اما با این وجود، جدایی‌گزینی غرب از افغانستان، کاهش رنج توده‌ها را دشوارتر نیز می‌سازد. امسال سازمان ملل‌متحد، تنها ۹ درصد از ۴.۶ میلیون‌دلار کمک اضطراری را (که نیاز مردم گرسنه افغانستان است) جمع‌آوری کرده است. حمله طالبان به آزادی و کرامت زنان، تعامل نزدیک با آنان را دشوارتر می‌سازد. با این حال این موضوع ارزش آن را دارد که گام‌هایی ساده‌تر و معتدل‌تر را نیز امتحان کنیم. امریکا باید بانک‌ها را تحت فشار قرار دهد تا به ممنوعیت غیررسمی معامله با افغانستان، که اقتصاد این کشور را خفه ساخته است، پایان دهند. ضمن آنکه باید بخشی آزمایشی از ذخایر دولتی را برای تکنوکرات‌هایی که بانک مرکزی این کشور را اداره می‌کنند، آزاد کرد. ضمن آنکه امدادگران غربی باید به بررسی بودجه‌های برخی از پروژه‌های زیربناییِ رهاشده پرداخته و بستر وارستگی بیشتر این کشور را از کمک‌های غیر فراهم آورند و بدین ترتیب شاید با گذر زمان آنها بتوانند گسترش دیپلماتیکی را که امریکا و دیگران در حال حاضر بی‌سروصدا تعقیبش می‌کنند، ارتقاء دهند. نمی‌توان خیلی امید داشت که طالبان رفتارهای بهتری پیش بگیرند. اما اقدامات متواضعانه به بررسی این امکان می‌پردازد. با وجود کسی چون آخوندزاده، حالا ملاهای این دیار نسبت به گذشته بیشتر در هم پیچیده‌اند. اکثر وزرای طالبان با ممنوعیت تحصیلی زنان مخالفت دارند. از برخی جهات، عملکرد آنها در اداره افغانستان، بهتر از دولت‌های فاسد تحت حمایت غرب بوده است. اما معلوم نیست که آیا رویکرد تعاملی، به تقویت عملگرایان این کشور خواهد انجامید یا خیر... هرچند در تئوری می‌شود به این موضوع امید داشت. عبارت «تعامل با طالبان» از خیلی جهات و برای بسیاری گزافه‌گویی محسوب می‌شود. این موضوع را می‌شود درک کرد. اما راه دیگری هم نیست؛ در واقع در سیاست‌گذاری افغانستان تحت حاکمیت طالبان، گزینه‌ای به نام «خوب» در این حکمرانی که پیشینه بنیادگرایی متاثر از اسلام گرایی سیاسی خاص خود را داشته، وجود ندارد. اما شاید بشود با واقع‌گرایی بیشتر، این کشور را برای مردمش قابل‌تحمل‌ و توام با تعامل بیشتر و برای جهانیان کم‌دردسرتر و کم هزینه تر ساخت./ منبع اکونومیست
 
روزنامه صبح ساحل

منتظر تایید: 1
برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها