در حاشیه بی‌برقی

تکرار مکررات!



ای روشنیِ دو دیده‌ی من
ای دلبر ور پریده‌ی من
چندی ست که از تو دور ماندم
بی‌مصرف و سوت و کور ماندم
یک شب به سراغم آمدی پار
«رفتی و نیامدی دگربار»
بی روی تو ای وجود بی نور
در پرتو شمع می زنم شور!
تا بار دگر ز در درآیی
بر من در ِ مرحمت گشایی
ای برقِ عزیزِ خانه ی ما
خاموشیِ جاودانه ی ما
پندی بده بر وزیر نیرو
گر بر نخورد به حضرت او
از روزن ناز و دلربایی
راهی بگشا به روشنایی!
خاموش نمی توان نشستن
بایست که تن به کار بستن
«پاپتی شیرازی»

روزنامه صبح ساحل

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها