عقدهی حقارت از آن عبارات
روانشناسی است، که در ادبیات عموم مردم به مثابه تحقیر و سرزش به کار میرود. اما در روانشناسی علمی، عقدهی حقارت چیست و چگونه شکل میگیرد؟
این عبارات اولین بار توسط آلفرد آدلر به کار رفت. شاید جالب باشد که بدانید، از نظر آدلر همهی ما انسانها در بدو تولد در حقارتی بنیادین به سر میبریم؛ چرا که نوزاد انسان تا سالها برای بقا و زنده ماندن کاملا به اجتماع، مراقبت کنندگان، تغذیه کنندگان و حمایت اطرافیان نیازمند و وابسته است. آلفرد آدلر، با توجه به وابستگی شدید انسان در سالهای نخستین، معتقد بود که همهی انسانها بخاطر این نیاز، ناتوانی و وابستگی دچار عقدهی حقارت میشوند. اما در مرحلههای بعدی واکنش هر کدام از ما به این حقارت و پاسخ محیط به واکنش ما متفاوت خواهد بود، پس مسیرهای مختلفی هم برای ما شکل خواهد گرفت. در مسیر رشد ما از خردسالی و کودکی رو به نوجوانی، آهسته آهسته سعی میکنیم، مسئولیت کارها، وظایف و روزمرگی را به عهده بگیریم.
اگر والدین و محیط تلاشهای کودک را برای روی پای خود ایستادن و مسئولیتپذیری با تشویق و تقویت پاسخ دهند، فضا را برای آزمون و خطا مهیا کنند و کودک را از اشتباه کردن نترسانند، کودک میتواند توانمندیهایش را بروز دهد و با موفقیت از احساس حقارت و کمبودگی خارج شود. در این شرایط «نمیتوانم» بنیادین کودک، به «میتوانم» تبدیل میشود و به عبارتی عقدهی حقارت جبران میشود و از بین میرود. اما در موقعیت دیگر، محیط و والدین سرزنشگر هستند. آنها به جای تقویت و تشویق تلاشهای کودک، آن را سرکوب میکنند. ترجیح میدهند به جای صبر در مقابل آزمون و خطای کودک، خودشان کارها و مسئولیت روزانهی کودک را به عهده بگیرند و مدام به کودک این پیغام کلامی و غیر کلامی را منتقل میکنند، که تو نمیتوانی، از عهدهی کارها بر نمیآیی و بهتر است همه چیز را به دیگران بسپاری.
در این شرایط کودک قادر به حل حقارت بنیادین نخواهد بود و مدام با این باور در مورد خودش سر وکله میزند، که من نمیتوانم، من همیشه به دیگران وابسته هستم، من قادر به آنجام دادن کارها نیستم؛ در نتیجه کودک تسلیم میشود و عقدهی حقارت شکل خواهد گرفت. پس در پیشگیری از عقدهی حقارت بهتر است، والدین استانداردهای سختگیرانه را کنار بگذارند، تلاشهای کودک را تشویق کنند، محیط را برای استقلال کودک فراهم کنند، مسئولیتهای روزانهی کودک مانند غذا خوردن، لباس پوشیدن، مرتب کردن اتاق، جمع کردن وسیلههای بازی و ... را آرام آرام به خود کودک محول کنند و در گام بعدی مقداری از وظایف خانه، مثل چیدن سفره یا جمع کردن آن را به عهدهی کودک بگذارند. درست است که زندگی صنعتی و پر فراز و نشیب امروزه، حوصله و وقت کمی برای گذراندن با
کودکان باقی گذاشته است، اما وظیفه و مسئولیت ما در مقابل کودکمان ایجاب میکند، فضایی برای رشد استقلال و بیرون آمدن از عقدهی حقارت برای آنها ایجاد کنیم.
روزنامه صبح ساحل