به گزارش خبرنگار ما، برخی از شهروندان علاقه چندانی به گذاشتن زباله های خود درون سطل های زباله شهری ندارند و از پنجره اقدام به پرتاب سه امتیازی می کنند، جوری که صمد نیکخواه بهرامی کف میکند. خبرنگار ما قصد دارد در این گزارش ابعاد مختلف این ناهنجاری اجتماعی را واکاوی کند.
یکی از عابران پیاده که سرش از بیست و هفت ناحیه شکسته شده بود به خبرنگار ما گفت: هرگاه از پیاده رو عبور می کنم امنیت جانی ندارم. برخی از خانوادهها زباله های خود را از پنجره به قصد سطل زباله پرتاب میکنند، ولی از شانس بد من نشانه گیری آنها مثل نشانه گیری گرگ میگ میگ است و همیشه به جای سطل زباله، سر من آماج حملات کیسه های زباله واقع می شود. نامردها زباله های شان را تفکیک هم نمی کنند و من در ابتدا تصور میکنم یک کیسه پوست پرتقال خونی به من اصابت کرده است، ولی در انتها می فهمم که پوست پرتقال ها حاویِ مقادیری گلدان شکسته بوده است. من شخصاً به کیسه زباله های خانواده های مرفه علاقه دارم. چرا که اگر درد دارد حداقل چیز به درد بخوری نیز دارد. به عنوان مثال امروز صبح یک تلفن همراه هوشمند گیرم آمد. اما کیسه زباله های خانواده های متوسط به پایین به جز پوست هندوانه و تفاله چای، چیز خاصی برای آدم ندارد. وی در حالی که اشک می ریخت افزود: ناموساً دستمال کاغذی های استفاده شده تان را حداقل درون کیسه زباله های پرتابی خود قرار ندهید.
یکی از جامعه شناسان که سه سال است روی این حرکات ناشایست تحقیق میکند، به خبرنگار ما گفت: درست است که این حرکت وجهه خوبی ندارد، اما بی فایده هم نیست. وی در مورد فواید پرتاب کیسه زباله از پنجره گفت: شما فکر میکنید این همه موفقیت در بسکتبال و پرتاب دیسک و وزنه و نیزه ، به چه علت است؟ خب وقتی امکانات کافی در اختیار ورزشکاران عزیزمان قرار ندهیم آنها مجبور میشوند از خلاقیت خود استفاده کنند. حالا این خلاقیت گاهی هیکل برخی از عابران پیاده را کثیف میکند که مهم نیست. اصلاً هیکل تمام ما ایرانیها فدای موفقیت و سربلندی ورزشکاران مان در جوامع بینالمللی. البته این پرتاب ها باعث نازیبا شدن محیط شهری ما نیز میشود که آن هم مهم نیست. کجای ما زیباست که حالا انتظار داشته باشیم محیط شهری مان زیبا باشد؟ ما از فرصت به دست آمده بهترین استفاده را بردیم و تعدادی استعدادیاب ورزشی را به درون برخی محله ها فرستادیم. هرچند برخی از آنها مورد اصابت کیسه زباله قرار گرفتند و جان شان را از دست دادند، اما ما موفق شدیم استعدادهای نابی را کشف کنیم که به امید خدا سالهای آینده تمام مدالهای المپیک را درو خواهند کرد.
خبرنگار ما به یکی از همین محله ها که پرتاب کننده های کیسه زباله ای خوبی داشت و به همین علت به لیگ اِن بی ای معروف بود رفت تا بیشتر با این ناهنجاری اجتماعی آشنا شود. او در ابتدا سر کوچه ای ایستاد و با دیدن شخصی که از طبقه چهاردهم ساختمانی اقدام به پرتاب کیسه زباله خود به سمت سطل کرد و پرتابش به سبد نشست، به وجد آمد و شروع به کف زدن کرد و « براوو براوو» گویان به داخل کوچه دوید. الان یک ماهی می شود که از او خبری در دست نیست. تمام مراکز پزشکی قانونی و تفکیک زباله ای را هم سر زدیم. خبری نیست که نیست.
محسن فراهانی