کارشناس موسسه رتبهبندی بینالمللی فیچ، به خاطر عملکرد ضعیف
نظام بانکی آمریکا، بانکهای بزرگ این کشور را مستعد کاهش رتبه اعتباری میدانند. باوجد اینکه این اتفاق، رتبه اعتباری بانکها را پایین نیاورد؛ اما اگر رتبه اعتباری نظام بانکی آمریکا یک پله دیگر کاهش پیدا کند؛ این موسسه مجبور خواهد شد تا رتبه اعتباری 70 بانک اعتباری آمریکایی را مورد تجدیدنظر قرار دهد. این مسئله موجب میشود تا تمام معیارهای مالی موسسات رتبهبندی تغییر کرده و به معنای اتخاذ سیاستهای مربوط به منفی شدن رتبه اعتباری خواهد بود. این ماجراها چه تبعاتی برای دلار دارد و بر روی ارز سایر کشورها چه تاثیری میگذارد. برای پاسخ به این ابهامات، با دکتر پیام نیککام تحلیلگر بنیادی
بازارهای مالی و دکترای اقتصاد مصاحبهای داشتهایم که در ادامه آن را میخوانیم.
️ماجرای کاهش رتبه اعتباری 10 بانک آمریکایی چیست؟
موسسه رتبهدهی و اعتبار سنجی فیچ، در یک اقدام ناگهانی رتبه اعتباری ایالات متحده را با یک درجه تنزل از مثبتAAA به مثبت AA کاهش داده است. در نتیجه اعتبار اقتصادی این کشور پایین آمده است. دلیل این اتفاق نیز سقف بدهیهای آمریکا است. امسال دولت و کنگره آمریکا در مورد به تعویق انداختن سقف 31 تریلیون دلاری بدهیهای این کشور به توافق رسیدند. در چند سال اخیر بدهیهای امریکا روزبه روز درحال افزایش بوده و دولت آمریکا برای حل این مسئله اقدام خاصی انجام نداده است و هر دوره فقط آن را به تعویق انداخته است. مانند یک قوطی نوشابه که به آن لگدی زده شود و به جلو پرتاب شود و پس از مدتی دوباره به آن رسید. این قوطی نوشانه مانند همان مشکلی است که هیچ وقت حل نمیشود و تنها زمان دوباره رسیدن به آن به تعویق افتاده است.
این کاهش اعتبار تا چه حد از اعتبار دلار دربرابر ارز سایر کشورها کم خواهد کرد؟
این اتفاق میتوانست تبعات زیادی برای اقتصاد آمریکا داشته باشد و ارزش آن را دربرابر ارز سایر کشورها کم کند. ولی نکتهای که حائز اهمیت است؛ این است که نباید اقتصاد را به صورت خطی نگاه کرد و با یک اتفاق آن را فرمولیزه و یا تبدیل به یک قانون کلی کرد. شاید اگر ده، پانزده سال پیش بود؛ این اتفاق میتوانست خطرات زیادی برای دلار بههمراه داشته باشد. ولی در شرایط فعلی که شاهد یک اقتصاد ضعیف در اروپا هستیم و از طرفی چین نیز قدرت ریکاوری اقتصاد خود را ندارد؛ شرایط آمریکا چندان بد هم نیست و دلار قدرت خود را هنوز از دست نداده است. کارشناسان و وزیر خرانهداری آمریکا معتقدند دادههایی که موسسه فیچ به آن استناد کرده است؛ دادههای قدیمی و ضعیفی هستند. در نتیجه نظر شخصی من این است که این موضوع فعلا یک هشدار برای آمریکا است تا میزان بدهیهای خود را مدیریت کند.
️تحلیل شما از بحران سقف بدهی و کاهش رتبه اعتباری آمریکا چیست؟
بحران سقف بدهی، دیر یا زود گریبان آمریکا را خواهد گرفت. آمریکا با اتکا به قدرت دلار و چاپ پول در حال حاضر هنوز درحال قدرتنمایی است. چراکه 56درصد ذخایر ارزی دلار دلار است. آمریکا درحال چاپ پول بیرویه است و با دادن اوراق خود به سایر کشورها، هر روز بدهکارتر میشود. اما اگر بریکس به رهبری قدرتهای اقتصادی نوظهور دنیا که در راس آن چین است؛ بتوانند با آمریکا مقابله کنند و پولی با پشتوانه قوی ارائه کنند؛ قطعا در دهه آینده هژمونی و قدرت دلار تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. و خیلی از کشورها، دیگر حاضر نخواهند بود که بدهی آمریکا را بخرند. همین موضوع در دراز مدت، اقتصاد آمریکا را به چالش خواهد کشید.
آیا بین این کاهش اعتبار و افزایش قیمت طلای جهانی، ارتباط معناداری وجود دارد؟
بهطور کلی بین هر ریسک که در دنیا اتفاق میافتد و طلا رابطه معناداری وجود دارد. وقتی ریسکها درحال افزایش هستند و فضای ناامنی در دنیا به وجود میآید؛ سرمایهگذارها به سمت داراییهای امن مثل طلا هجوم میبرند. البته باید توجه کرد که این ریسک، در حدی نبود که بازارهای مالی وزن زیادی برای آن قائل شوند. موید آن موضوع قیمت فعلی طلا است که پیوسته در حال ریزش است.
بازارهای مالی به این اتفاق چه واکنشی نشان دادند؟
در بین بازارهای مالی مختلف، بازار سهام بیشترین لطمه را دید و تا حد زیادی متضرر شد. بهطوریکه شاخص نزدک و اس اند پس (S&P) بیش از چهار درصد ریزش کردند. از آنجایی که بازار اوراق سرمایهگذاری کمریسکی در این شرایط بهحساب میآید؛ لذا در این قیمتها بازار اوراق برای خرید جذاب است.
پیش بینی شما از آینده بازارهای مالی پس از این اتفاق چیست؟
کاهش رتبه اعتباری آمریکا چندان توانایی زیر و رو کردن اقتصاد را ندارد. لذا نمیتواند فضای ریسکگریزی ایجاد کند و اقتصاد این کشور را به چالش بکشاند و باعث سردرگمی در بازار شود. کاهش رتبه اعتباری آمریکا، زمانی میتواند مشکل آفرین شود که بدهی کارتهای اعتباری شهروندان آمریکایی که در حال حاضر، به یک تریلون دلار رسیده است؛ ادامهدار باشد.
یعنی اگر مردم نتوانند بدهیهای خود را پرداخت کنند و بانکها تحت فشار قرار گیرند؛ درحالی که تورم نیز به تارگت فدرال رزرو نرسیده است؛ زمینهساز بروز بحرانی خواهد شد که به کل دنیا سرایت میکند. در سال 2008 چین، در نقش یک ناجی ظاهر شد و دنیا را از بحران نجات داد. اما در حال حاضر هیچ کشوری نمیتواند این نقش را بازی کند لذا فصل تازهای از دوران سخت بازارهای مالی از راه خواهد رسید. هر چند که کمتر از ده درصد این احتمال وجود دارد؛ اما در صورتی که این اتفاقات بهصورت زنجیرهوار رخ دهد؛ باید آمریکا به آن دقت کند.
روزنامه صبح ساحل