شیره را از حَبه انگور سرقت میکنند
شهد را از لانهی زنبور سرقت میکنند
دست مالیدم به خود، چیزی سر جایش نبود
سارقانِ بی پدر بدجور سرقت میکنند
احتیاجی نیست از دیوار و در بالا روند
سارقان با «کنترل از دور»سرقت میکنند
عدهای راحت میان مُبل خود لَم میدهند
از طریق عدهای مزدور سرقت میکنند
روز روشن، زندهها را از میان کوچهها
مُرده را هم
نیمه شب از گور سرقت میکنند
برق را از سیمها و آب را از لولهها
دود را از حُقه وافور سرقت میکنند
میبَرندَت سوی خلوت، میکنندَت پشت و رو
با زبان خوش نشد با زور سرقت میکنند
جای اینکه سکهای در کاسهی کوری نهند
کاسه را هم از گدای کور سرقت میکنند
نیست چون تفریح و شادی توی این شهر بزرگ
عدهای تنها به این منظور سرقت میکنند
خواستم دنبال مأموری روم، دیدم ولی
سارقان در پوشش مأمور سرقت میکنند
«ابوقراضه»
روزنامه صبح ساحل