اینجا بندرعباس است...


نویسنده: عبداسلام جمالی

من از کنار بزرگترین شهر و بندر جنوب ایران می نویسم. از کنار بزرگترین مجتمع بندری کشور که اگر فقط یک روز کارگرانش بنشینند،اقتصاد کشور می خوابد. من در کنار بزرگترین شریان اقتصادی کشور ایستاده ام که اگر لحظاتی به هر دلیلی این شاهرگ حیاتی بند آید نفس کلانشهرهای بزرگ کشور به شماره می افتد. از شهری که دهه هاست که میزبان رنگین کمانی از اقوام و ادیان و مذاهب مختلف است و در کمال صلح و آرامش باهم زندگی می کنند.

از کنار بزرگترین و زیباترین جزایر ایران که هر هموطنی آرزو دارد در ایام نوروز که هرمزگان هوایی بسیار مطبوع و بهشتی دارد خود را به آنجا برساند تا خاطرات ماندگار و شیرین و زیبایی را در آلبوم زندگی خود به عنوان یادگاری ثبت و ضبط نماید.

از هرمزگان برای شما می نویسم. از کنار آب های نیلگون خلیج همیشه فارس و دریای سرافراز عمان که صدها کیلومتر از مرزهای آبی ایرانم را تشکیل می دهد و من از آن شب و روز پاسبانی می کنم تا هیچ دشمن نامحرمی به ایرانِ جانَم بد نگاه نکند.

من از هرمزگان از کنار نخل های برپا ایستاده و سر به فلک کشیده جنوب می نویسم که مردمانش درس رشادت و سخاوتمندی را از آنها آموخته اند.

هموطنی به هر نیتی چه نژادپرستانه، چه برای جلب توجه،چه برای تبلیغ مجتمع تجاری خود و یا از سر ناآگاهی نوشته بود که اینجا بندرعباس است و مردمانش شباهت زیادی به آفریقایی ها دارند.

آری مردمان من به آفریقا می مانند،آنگاه که پای دفاع از سرزمین و مملکتشان در میان بوده مانند عمر مختار،شیر صحرای آفریقا از خاک و کیان وطن مردانه تا پای جان ایستاده اند و مانند مردم شجاع الجزایر با دادن هزاران شهید پوزه ی استعمار نو و‌ کهنه و ایادیشان را به خاک مالیده اند و آنگاه که پای انسانیت و صلح و مبارزه با نابرابری و دفاع از حق و حقیفت در میان بوده مانند فرزند آفریقا،ماندلای بزرگ تا آخرین نفس ایستاده اند ولی هیچ گاه در لابلای آپارتاید رنگ ها نمانده اند و هیچ ملتی را به خاطر رنگ و نژادش سرزنش نکرده اند.

من از هرمزگانی می نویسم که در تاریخ همیشه رو سفید بوده،اگر چه آفتاب و گرمای طاقت فرسای جنوب،رنگ و پوست مردمان این دیار را به اقتضای اقلیم و طبیعتش به رنگین کمانی از رنگ ها تبدیل نموده است.

 من می نویسم که جاهلیت رنگها و نژادها قرنهاست به زباله دان تاریخ سپرده شده است.

آنگاه که محمد امین(ص)در مکه ی کفر زده که در جاهلیت اختلاف قبیلگی خود غرق بود،فریاد برآورد که رنگ ها ملاک برتری و فضیلت‌ انسان ها نیستند و آنچه انسان ها را از هم متمایز می سازد فقط تقوا و انسانیت است.

منتظر تایید: 5
برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها