خانم خانه دار عزیز سلام!

قوطی کبریت را در دست گرفته، رو به روی چراغ خوراک پزی بایستید. سعی کنید یکی از کبریت ها را آتش بزنید، ناغافلی سر «اکبری» که دارد با بینی اش برای تان موسیقی متن اجرا می کند و چسبیده به دامن تان نوای « ماما،قاقا.... ماما،قاقا....» سر می‌دهد، دادی بکشید.« اصغری » را که بالای میز دارد با تخم مرغ ها «ور» می‌رود از اریکه ی قدرت به پایین بکشید، سپس با تمام شدن چوب های اولین قوطی کبریت، قوطی دیگری را به دست بگیرید و دانه دانه کبریت هایش را امتحان کنید.

« اصغری » را که در حال گاز گرفتن « اکبری » است با گوشمالی «توجیه!» و سپس آن‌ها را به خارج از آشپزخانه هدایت کنید. قوطی کبریت دوم را هم پس از اتمام! کنار بگذارید و قوطی دیگری به دست بگیرید، آن‌قدر این کار را ادامه دهید تا بالاخره موفق به روشن کردن اجاق شوید. پس از شنیدن صدای شکستن چیزی، به طرف بچه ها بروید و آن‌ها را مجدداً «توجیه!» نمایید. اجاق که روشن شد، ماهیتابه را روی آن بگذارید. صدای زنگ که آمد به طرف «دربازکن» بروید و به گدای سمج بفرمایید:« پدرجان ما وضع مان از تو خراب تر است.»

 پس از بازگشت به آشپزخانه به اندازه ی کوپن تان در ماهی تابه روغن بریزید. « اصغری » را بنا به تقاضای مکررش در محل مناسبی سرپا بگیرید. سپس فوراً به آشپزخانه مراجعه کرده ، چند تا تخم مرغ آزاد (متناسب به وسع تان) در روغن نیمه سوخته بشکنید. حالا فرصت خوبی پیدا خواهید کرد که فکر کنید، جواب شوهرتان را که همین الان از گرد راه می رسد و پیش از چاق سلامتی با عصبانیت می گوید:« پس تو از صبح تا حالا چه کار کرده ای؟» چه بدهید!

روزنامه صبح ساحل