صبح ساحل-ورزشی :خبر رسید اعضای یک تیم فوتبال روستایی در راه یک مسابقه فوتبال دچار سانحه شدند. کاش این‌طور نگاه‌مان نمی‌کرد، شاید خداحافظی با او کمی آسان‌ترمان می‌شد. با این موهای عجیبی که به سبک امواج دریا پیچ خورده‌اند، و با آن پیراهن گل‌دار بی‌یقه، این حسین است که خیره نگاه‌مان می‌کند. شاید مثل ما و خانواده‌اش باور نمی‌کند که همین‌طور یک  مرتبه و بی‌هوا از هم‌تیمی‌ها جدا افتاده باشد.حسین، عضو تیم روستای کرگان میناب در جنوب گداخته، با هم‌تیمی‌ها به قصد بازی با تیم بنذرک کمی قبل از غروب می‌پرند پشت وانت نیسانی که حالا تصویر ترسناک واژگون شده‌اش، کابوس خانواده‌های روستاست. روستایی که شاید قرار بود سال‌ها بعد یکی مثل حسین ملاحی اسمش را سر زبان بیاندازد و توی چرخیدن‌های ناگهانی به سمت دروازه سرخ یا آبی، هم‌دهاتی‌ها را مفتخر کند به اینکه این بچه، بچه‌ی ده ما بوده و لباس‌مان در یک آفتاب خیس عرق می‌شده است. بچه‌های روستایی با جمعیت کمی بیشتر از چهارهزار نفر که حالا یکی‌شان قربانی تصادفی شده که می‌توانست اتفاق نیفتد. تصادف که نه، وانت نیسان آبی‌رنگی که بچه‌های کرگان را برای مسابقه به روستای مجاور می‌برد اما هرگز به مقصد نرسید.وقتی ازشان می‌پرسیم چرا شب؟ جواب می‌دهند هوا گرمه، توی روز که نمی‌شه. و بعد فکر می‌کنی به آن جاده بی‌چراغ و سالنی با صد و چند طرفدار که تا خبر رسید همه ریختند به جاده و چراغ فوتبال خاموش شد.  چه سرنوشت غریبی برای جوان رعنایی که آمد از گرما بگریزد، از دنیا گریخت.و فکر کنید خدای نکرده، آدم جای خانواده حسین باشد که شب به جای شنیدن خنده‌های بلند او، برگشته از بهترین بازی امسال، بشنود که وانت چپ شد و حسین رفت.خواستم بنویسم «لعنت به جاده‌ها اگه معنی‌شون جداییه»، اما فکر کردم «لعنت به  فوتبال» که پسر دسته‌گل خانواده ملاحی را قربانی یک هیجان نافرجام کرد. لعنت به هردوتا که دل خانواده‌ای را پوست پوست و ریش ریش کردند. باشد که محسن، رفیق‌فاب مهدی طارمی در گروه بوشهری لیان، «نی‌انبان را باد ‌کند و مثل همیشه از دل عجیب‌ترین ساز دنیا صدای محزونی بیرون بفرستد که از لابه‌لای رگ‌ها بگذرد و چرک‌مرده‌های خشکیده در ته قلب آدمی را چنگ بزند و با خودش ببرد». ببرد به جایی که حسین نشسته و با چشم‌های مشکی معصوم، همین‌طور نگاه‌مان می‌کند. و رفقا و همبازی‌هایش توی گرمای کرگان میناب، از فردا با خیالش یک و دو کنند و زیر آفتاب دنبالش بدوند. که «وقتی توی شرجی می‌دوی، بدنت آبش را از دست می‌دهد و دیگر چیزی اضافه نمی‌آید که از چشمانت بچکد.» دهیار روستای کرگان : به توجهی مسئولان برای مردم این منطقه سنگین تمام می شودعلی بلاک بخشدار بخش بنذرک میناب در گفتگو با  مهر پیرامون سانحه رانندگی  در روستای کرگان بخش بنذرک که منجر به زخمی وکشته شدن هشت نفر از بازیکنان تیم فوتبال محلی این روستا شد گفت:  جمعی از ورزشکاران محلی که برای برگزاری مسابقه فوتبال در سالن ورزشی بخش بنذرک به این روستا عازم بودند بعد از خروج از روستا و طی کردن بیش از دو کیلومتر از جاده این روستا خودرو حامل آنها که نیسان بوده به  دلیل ناایمن بودن جاده و سبقت خودرو در حال حرکت از روبرو از مسیر منحرف و خودرو واژگون می شود.بلاک بیان داشت: در این حادثه متاسفانه هشت نفر مجروح می شوند که بعد از انتقال آنها با خودروی شخصی  به بیمارستان وتحت مداوا قرار گرفتن مصدومان متاسقانه یکی ازآنها به علت شدت جراجات جان خود را از دست داد وسایر هم تیمی های وی بعد از مداوا مرخص ودونفر از بازیکنان که وضعیت نامناسب تری داشتند بستری شدند.اسماعیل ملاحی دهیار روستای کرگان هم بیان داشت: متاسفانه جاده کرگان که به جاده مرگ هم نامگذاری شده به علت عدم توجه مسئولان در بهسازی وتعریض آن  هرساله وقوع حوادث رانندگی جان شهروندان کرگانی را می گیرد وخانواده هایی را داغ دار می کند.ملاحی گفت: نبود زیر ساخت های ورزشی در روستای کرگان برای جوانان علاقه مند به ورزش مشکلاتی را ایجاد کرده وتنها سالن ورزشی در حال احداث بنا به علت‌های نامعلومی از اواخر سال ۹۳ تا کنون متوقف  شده است.دهیار کرگان با اشاره به این موضوع که به توجهی مسئولان شهرستانی واستانی برای مردم این منطقه سنگین تمام می شود عنوان داشت:در طول این سالها چرخ تقسیم اعتبارات استانی وشهرستانی به سمت روستای کرگان نمی چرخد و وضعیت زیر ساخت‌ها واماکنی که بتواند سبب رفاه اهالی باشد مناسب نیست.ملاحی گفت: با انتقال مصدومان به بیمارستان وبی‌توجهی به وضعیت بیماران تصادفی جوان ۱۹ ساله کرگانی که وضعیت عمومی وی مناسب بوده وبا خانواده ودوستان خود صحبت می کردوفقط شکستگی جزئی در بدن داشت وهمچنین بررسی نکردن وضعیت مصدومان این جوان فوت شده دوچار خونریزی داخلی بوده که این موضوع بعد از گذشت یک ساعت عامل مرگ وی شد .