صبح ساحل، حوادث _ ساعت21، 19فروردین ماه 89. در کنار اعضای خانواده در راهروی بیمارستان شهید محمدی بندرعباس ایستاده و  زیر لب دعا می خواند و چشمش به درب اتاق بخش مراقبتهای ویژه دوخته است، تا آنکه پرستار از اتاق خارج و به سمت دایی خانواده می رود  زن با دیدن چهره برادرش می فهمد که پرستار حامل خبر بدی بوده است. ناگهان با شنیدن مرگ همسر، کمرش خمیده و به زمین می افتد... 

خلیل شهسواری در فروردین 37 در بافت کرمان به دنیا آمد در دوران کودکی با خانواده به شهرستان حاجی آباد نقل مکان کردند تا آنکه پس از سالها خدمت در جهادسازندگی و راه و ترابری، به عنوان رییس راه و ترابری شهرستان حاجی آباد منصوب شد و دو ماه قبل از بازنشستگی، بر اثر سانحه جاده ای درحین ماموریت جان سپرد...گل افشان احمدی 49 ساله،همسر شهسواری از روز حادثه می گوید:"11 شب بود که وی پس از بازگشایی جاده محور گهکم  بر اثر آتش گرفتن خودرویی، به منزل آمد و خسته به رختخواب رفت.هنوز اذان صبح نشده بود تلفن خانه به صدا درآمد و زمانی که گوشی را برداشتیم همکار شهسواری بود وکارش را واجب دانست، وی را بیدار کردم فهمیدیم دوباره حادثه ای رخ داده است پس از قطع کردن تلفن، دنبال گوشی تلفن همراهش  گشت و متوجه شد کسی آن را در حالت بی صدا گذاشته است و چند بار تلفنش زنگ خورده است علت را پرسید یکی از فرزندانم برای اینکه پدرش استراحت کند گوشی را روی حالت بی صدا گذاشته بود چون همیشه در هنگام حوادث تلفنش زنگ می خورد و استراحت نداشت".

شهسواری از همان اوایل خدمت در اداره راه و ترابری سابق (راه و شهرسازی) در همه حال آماده باش بود و تلفن همراهش کنار خود قرار می داد تا در همه جوانب بتواند خود را سریع به محل حادثه برساند از این رو از کار فرزندش ناراحت شد اما به روی خود نیاورد و یکجورهای به خانواده اش حق داد چون آنها دوست داشتند همیشه کنار هم باشند...  به سمت محل حادثه اعزام شدتا آنکه تلفن خانه به صدا در آمد و مجتبی  پسر بزرگ خانواده با برداشتن گوشی ثانیه ای نگذشته بود که قطع کرد و به سمت درب حیاط رفت. مادر با دیدن این حرکت پسر دلواپس شد و نگرانی او طول نکشید که  با چشمان گریه پسر روبرو شد...

"نمی دانم چرا آن شب دلشوره داشتم زمانی که پسرم پس از قطع کردن تلفن به سرعت به سمت حیاط رفت دلم گواه می داد اتفاقی افتاده است ،خلیلی را به بیمارستان حاجی آباد منتقل کرده بودند او در کما بود و بلافاصله به بیمارستان شهید محمدی بندرعباس انتقال دادند اما ...".شعله های آتش  لاستیک خودرو و نور چراغهای گردان از حاکی از تصادف خودرویی و بسته شدن جاده می داد شهسواری به  سمت خودرو  اداره که در جاده خاکی متوقف بود رفت تا چراغ دستی را از داشبورد بردارد  او از سمت راننده، درب خودرو را باز کرد و به داخل خم شد ناگهان راننده خواب آلود تریلی فرمان از دستش خارج و باعث منحرف شدن خودرو و برخورد با راهدار نمونه گردید. بر اثر شدت این حادثه، شهسواری به کما رفت...

وی در سال 63 ازدواج کرد و حاصل این ازدواج  5 فرزند است.

همسرش خاطرات زیادی از این راهدار نمونه و فداکاردارد و از علاقه بیش از حد او به کارش می گوید استراحت نداشت حتی از سفرش می گذشت تا به مردم خدمت کند.

 روز عید و بازسازی جاده

"شب روز عید قربان 89 بود که خلیل پس از خبردار شدن از حادثه ای، به محل اعزام شد ساعت 9 شب بود و دو فرزندم بعد از دوماه دوری از منزل، به همراه برادرم از کرمان آمدند تا در روز عید قربان با هم باشیم اماخلیل به علت باز نشدن جاده ناشی از واژگونی یک دستگاه تانکر و ریخته  شدن قیر در سطح جاده، آن شب به منزل نیامد تا به کمک همکاران، جاده را بازگشایی کنند ساعت15روز عیدبود که فرزندانم قصد رفتن به کرمان را داشتنددر همان لحظه خلیل از راه رسید و آنها ذوق زده بودند از برادرم  خواستندتا یک ساعت دیگر بماندند چون با خودروی وی آمده بودند. همسرم با اعتراض بچه ها روبرو شد که می خواستیم همه با هم باشیم چرا به خانه نیامدید وی در جواب آنها گفت که شما در خانه بودیدپیش مادرتان، یک لحظه خود را جایی کسانی بگذارید که پشت جاده مانده و دوست دارند روز عید در کنار خانواده شان  باشد...

نامگذاری تونل تنگ زاغ به نام راهدار نمونه

شهسواری تمام زندگیش صرف کار شده بود حتی در سفربا خانواده، با اطلاع از حادثه در حوزه استحفاظی سفر را رها و به محل حادثه می آمد و یکی از آرزوهای بلندش کمک به دیگران وبازگشایی تونل دوقلویی تنگ زاغ بود."مدتی قبل همه فامیل نشسته بودیم دور هم هر یک آرزویی داشت یکی می گفت پولدار شوم و... اما شهسواری گفت تونل تنگ زاغ افتتاح شود تا شاهد کشته شدن مردم نباشیم عبور و مرورراحت باشد... ".

مرحوم شهسواری در مزار شهدای حاجی آباد پس از مراسم وداع با این مرد نمونه ، به خاک سپرده شد و یک سال بعد در اردیبهشت 90  این تونل افتتاح و به نام این راهدار فداکار نامگذاری شد.