روایتی از سختی‌های سکونت در مجاورت ندامتگاه مرکزی بندرعباس؛

محنت همسایگی با زندان



«برای نماز صبح از خواب بیدار می‌شوم. از صدای جیغ‌ودادها فهمیدم یک نفر اعدام‌شده است. همین‌الان هم این اتفاق‌ها می‌افتد. این‌ها بر تمام اهالی محله اثرات منفی می‌گذارد. خیلی‌ها مستأجر بودند و به همین دلیل جابه‌جا شدند، گفتند ما نمی‌توانیم تحمل‌کنیم»؛ این برش کوتاهی از دردِ دل یکی از ساکنین محله‌های مجاور زندان مرکزی بندرعباس است. زندانی که چندین سال است مسئولان از جابه‌جایی آن به خارج شهر خبر می‌دهند اما هنوز محقق نشده. با حضور دریکی از محله‌های حوالی زندان روایت اهالی آن منطقه را شنیدیم.   

       

مرارت مجاورت

به گزارش صبح ساحل، یکی از کسبه که نزدیک سه دهه است در مجاورت زندان سکونت دارد، می‌گوید: «از سال ۷۵ در محله کوی دماوند زندگی می‌کنم. حضور زندان برای تمامی اهالی مخصوصاً دختربچه‌هایی که مدرسه می‌روند، بار روانی دارد. صدای گریه و زاری خانواده زندانیان وقتی اعدام می‌کنند، بار منفی برای خانواده‌ها دارد. در زمستان به خاطر خاموش بودن کولرها واضح‌تر است». او در ادامه از تجربه تلخ دخترش در سالیان گذشته می‌گوید: «دخترم مدرسه می‌رفت، سرویس مدرسه‌اش سر خیابان می‌آمد، همان موقع با خانواده زندانیان که فریاد و شیون می‌کردند مواجه شد و با گریه به خانه برگشت. چندین سال از این موضوع گذشته هنوز این خاطره در ذهنش هست». این کسبه اضافه کرد: «همین‌الان برای نماز صبح که از خواب بیدار می‌شوم، از صدای جیغ‌ودادها متوجه می‌شوم انسانی اعدام‌شده. این‌ها بر تمام اهالی محله اثرات منفی می‌گذارد. گاهی وقت‌ها انقدر جاروجنجال پیش می‌آید. بارها با مسئولین زندان صحبت کردیم گفتند قرار است زندان را انتقال دهند اما هنوز اتفاقی نیفتاده است». او همچنین از درخواست‌های بی‌شمار خانواده‌ی زندانیان از ساکنین این منطقه برای استفاده از تلفن همراه، سرویس بهداشتی، کمک مالی نیز اعلام نارضایتی کرد و گفت: «وجود زندان در شهر برای کودکان خیلی آسیب‌زا است. موقع اعتراضات، پسربچه‌ها از روی کنجکاوی به اینجا می‌آمدند. خیلی‌ها مستأجر بودند و به همین دلیل جابه‌جا شدند، گفتند ما نمی‌توانیم تحمل‌کنیم».
 
 اندوه تحمیلی
یکی دیگر از اهالی این منطقه دراین‌باره گفت: «هر وقت که اعدام اتفاق می‌افتد، سروصدا، جیغ‌وداد خانواده زندانیان عمیقاً آدم را متأثر می‌کند. آن روز برای ما دیگر روز خوبی نیست و مدام ذهنمان درگیر است که چه کسی اعدام شد؟ چرا اعدام شد؟» او به ناراحتی سایر اهالی نیز اشاره می‌کند: «همسایه طبقه بالا خواب است ۵ صبح با صدای شیون از خواب بیدار می‌شود. قطعاً روح و روان را درگیر می‌کند». پیرمردی زیر سایه درختی، در حال تمیزکاری باغچه مشرف خانه‌اش است. او با اشاره به اینکه خانه‌اش دو-سه کوچه از مجاورت زندان فاصله دارد، می‌گوید: «خانه‌های دماوند ۷ به خاطر نزدیکی با زندان ارزان‌تر هستند و سخت‌تر به فروش می‌روند. به‌طورکلی اما حضور زندان به نسبت بر تمام محله تأثیر دارد». این شهروند به شنیده شدن صدای تیر اشاره می‌کند و می‎گوید: «صدای تیر می‌شنویم، هرچند در شش‌ماهه سال ۱۴۰۲ کمتر شده است».
در ادامه با دکترای جامعه‌شناسی پیرامون آسیب‌های حضور زندان در فضای شهری گفت‌وگو کرده‌ایم.
      
 افزایش اضطراب اجتماعی در اهالی «دکتر محبوبه مهرابی» جامعه‌شناس و استاد دانشگاه پیام‌ نور بندرعباس با تائید آسیب‌های روانی که حضور زندان در فضای شهری برای شهروندان رقم می‌زند، کودکان و نوجوانان را قربانیان اصلی این حضور می‌داند. این استاد دانشگاه ضمن تشریح کامل تبعات قرارگیری زندان در فضای شهر به افزایش اضطراب اجتماعی در اهالی محلات مجاور زندان اشاره می‌کند.
  
 از دیدگاه جامعه‌شناسی حضور زندان در فضای شهری چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد؟
زندگی اجتماعی دارای ضوابطی است که این ضوابط فرقی ندارد که محدوده‌ی فیزیکی روستا باشد یا شهر، به هر صورتی باید رعایت شود. در اینکه زندان باید وجود داشته باشد، شکی نیست. جامعه هرچقدر هم که در مسیر توسعه باشد، بازهم افرادی هستند که قانون را زیر پا می‌گذارند بنابراین باهدف بازدارندگی ابتدا تربیت و سپس مجازات این افراد در زندان رقم می‌خورد؛ پس زندان باید وجود داشته باشد اما اینکه فضا و مکان آن کجا باشد، خیلی مهم است. حضور زندان در فضای شهری برای خودِ زندان، خانواده‌ی زندانیان و شهروندانی که این فضا را می‌بینند، تبعاتی دارد؛ چراکه انسان‌ها هم بر محیط‌ اطرافشان تأثیر می‌گذارند و هم از آن تأثیر می‌پذیرند.
در حوزه شهری به‌عنوان یک حوزه اجتماعی پرازدحام‌ که کنش متقابل بیشتری در آن صورت می‌گیرد، هر اقدامی نیاز به یک پیوست نگاری دارد. فضای فیزیکی زندان تفاوت‌هایی دارد به‌عنوان‌مثال به لحاظ معماری نمی‌تواند شبیه باقی فضاهای شهری باشد؛ یعنی نمی‌توان زندان را به‌گونه‌ای تأسیس کرد که به‌عنوان فضای متفاوت دیده نشود. حضور زندان در فضای شهر کاملاً شاخص و واضح است. وقتی از محله‌ای که زندان در آن قرار دارد، عبور می‌کنید حتی اگر از حضور آن باخبر نباشید، متوجه فضای زندان می‌شوید. دیوارهای بلند، فضای امنیتی، رفت‌وآمدها، احساس متفاوت بودن آن را القا و ناگریز احساس اضطراب اجتماعی را منتقل می‌کند؛ حتی بااینکه هدف امنیت است اما امنیت فقط امنیت فیزیکی نیست افراد باید احساس امنیت روانی داشته باشند. در زندان‌ها مسائل مختلفی ممکن است رخ دهد؛ به‌عنوان‌مثال درگیری‌هایی که چند وقت قبل در زندان وکیل‌آباد شیراز اتفاق افتاد یا صدای تیراندازی که بعضا در زندان رخ می‌دهد و از بیرون شنیده می‌شود؛ همه این‌ها برای اهالی وجه مثبتی ندارد و بسیار اضطراب‌زا است به‌خصوص برای کودکان، نوجوانان و جوانان.
علاوه بر این حضور زندان در محدوده شهر، آن منطقه را از عمران و نشاط دور می‌کند و محدودیت‌هایی برای توسعه محلِ مذکور نسبت به نقاط دیگر شهر به ‌وجود می‌آورد. این موضوع به توسعه نامتوازن شهر هم دامن می‌زند. اینکه یک محله به دلیل حضور زندان از برخی داشته‌ها محروم می‌شود، تحمیل یک نابرابری به اهالی آنجا است. اهالی این محلات مجبورند حدی از محرومیت را به نسبت سایر نقاط متحمل شوند. از نگاهی دیگر، حضور زندان در شهر امنیت زندان را نیز دچار مشکل می‌کند و هزینه بالاتری برای حفظ آن نیاز است. زمانی که فضای زندان بیرون شهر باشد رفت‌وآمدها نیز قابل‌ردیابی و شناسایی است. حضور زندان در محیط شهر، حالت مجازات و بازدارندگی را نیز به‌نوعی کاهش می‌دهد. ممکن است در افرادی که مجرم هستند یا استعداد جرم‌دارند این حس را ایجاد کند که درست است آزادی فردی ندارم اما در شهر زندگی می‌کنم. قرارگیری زندان در شهر احساس سلب آزادی در مجرمین را پررنگ‌تر و احتمال اعمال خرابکارانه را کمتر می‌کند.
      
 چه آسیب‌هایی به «شهر» وارد می‌کند؟
به لحاظ بصری و دیداری چهره شهر را خراب می‌کند و مبلمان شهری را به هم می‌ریزد، این بزرگ‌ترین ضربه‌ای است که می‌زند. بخشی از هدف مبلمان شهری القای حس آرامش است. حضور زندان به خاطر شکل معماری، به زیبایی آن منطقه آسیب می‌زند و آثار روانی منفی برای اهالی آن محله به همراه دارد و به‌وضوح اضطراب اجتماعی را در آن منطقه بالا می‌برد. در نظر بگیرید گاهی در خیابان ماشین‌ حامل زندانیان را ببینید ناخودآگاه علاوه بر اینکه حس اضطراب خاصی در شما ایجاد می‌شود، افکار مختلفی به سراغتان می‌آید اینکه جرم فرد چیست؟ چرا دستگیرشده؟ خانواده‌اش چه می‌کنند؟ حال به این توجه کنید که اهالی ساکن در محله‌ی مجاور زندان ممکن است مدام با این صحنه‌ها مواجه ‌شوند؛ یا اینکه شخص تصور کند که در کنارش گاه‌گداری در محیط زندان افرادی اعدام می‌شوند، این احساس خیلی بدی به افراد آن منطقه القا می‌کند و آسیبی جدی است. زندان رجایی شهر در بهترین منطقه کرج بود اما به خاطر بار روانی که برای شهروندان ایجاد می‌کرد تصمیم نهایی بر جابه‌جایی آن گرفته شد.
  
 حضور زندان در محله ازنظر ذهنی کدام قشر را بیشتر درگیر می‌کند؟
ابتدا تأکید کنم که لازم و واجب است که مراکز اصلاح و تربیت در شهر باشند؛ زیرا باید به آن گروه سنی القا شود که جزئی از جامعه هستند محترم‌اند و جامعه فرصت بازگشت را به آن‌ها می‌دهد.
در خصوص سؤال، بالطبع بیشترین درگیری ذهنی برای کودکان ایجاد می‌شود. تمام جرم‌ها از ذهن کودکانی که در مجاورت زندان زندگی می‌کنند، عبور می‌کند؛ مخصوصاً کودکان راهنمایی و کسانی که در سن بلوغ هستند. این قشر تخیل فعالی دارند و بخشی از ذهنشان با تخیل ساخته می‌شود. کودکان ابتدایی یا راهنمایی وقتی در این فضا باشند ممکن است بدون هیچ دلیلی، صرفاً برای اینکه جمعی را دور خودشان ایجاد کنند و تائید گروه را بگیرند، تخیل و تصویر اغراق‌آمیز ایجاد کنند؛ به دوستانشان بگویند من یک نفر را دیدم که سروصورتش خونی بود.
مانند دهه شصتی‌هایی که در زمان جنگ زندگی می‌کردند؛ ما هرروز تخیل می‌کردیم که در جنگ چه می‌گذرد؟ افراد چطور تیر می‌خورند؟ کسی که تشییع می‌شود چطور کفن می‌شود؟ این موضوع، اضطرابی را در ما ایجاد کرد که بعد از گذشت چهار دهه، آثار آن هنوز در جای خود باقی است.
این موضوع را نمی‌توان با این حرف‌ها توجیه کرد که رعایت می‌کنیم، آژیر نمی‌زنیم یا سعی می‌کنیم رفت‌وآمدها در ساعت‌هایی باشد که بچه‌ها حضور نداشته باشند. صرف حضور زندان تخیل بچه‌ها را به سمت این قضیه فعال می‌کند و علاوه بر اینکه در مسیر رشد مغزی‌شان تأثیر می‌گذارد توسعه فردی‌شان را هم به خطر می‌اندازد. همچنین محله‌هایی که در مجاور زندان هستند ازنظر امنیتی بیشتر رصد می‌شوند و این موضوع به‌تنهایی بار روانی دارد. 
حس آزادی فردی را می‌گیرد و شهروند به این فکر می‌کند که چقدر به مجازات نزدیک است. احساس امنیت روانی خیلی مهم است. اولین شاخصه یک محیط شهری حفظ امنیت و آرامش شهر است.
  
 اهمال در انتقال
انتقال زندان‌ها به خارج شهر در دهه هشتاد به قانون تبدیل شد اما علی رغم گذشت دو دهه و با توجه به تبعاتی که برای شهر و شهروندان ساکن در محلات مجاور دارد هنوز بلاتکلیف مانده است. مسئولان زیادی ضمن بازدید از شرایط مذکور برای انتقال زندان بندرعباس قید فوریت تعیین کردند اما آن هم چاره کار نشد. 
برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها