به عنوان کسی که در حیطهی رواندرمانی و مشاوره کار میکند، میتوانم به شما بگویم که مسیر و نتیجهی درمان به کلی با کتابهای خودیاری، برنامههای تلویزیونی شفابخش، پادکستها و دورههای آموزشی متفاوت است.
در مسیرهای ذکر شده، میتوانید با صرف زمان و انرژی اندکی، به احساس لذت، کامروایی، بهبود و پیشرفت دست پیدا کنید، چرا که آنها کمکی در یافتن تعارضات، تروماها و هیجانات سرکوبشده نمیکنند و در عوض مانند چسب زخمی کوچک، رضایتی لحظهیی و گذرا به شما هدیه میدهند. اما در فرایند درمان ماجرا، مواجهه با احساسات ناخوشایند، تجربههای سخت و به طور کلی روبهرویی با خودتان است. طبیعی است که در فرایند رواندرمانی حجمی از احساسات متناقض و نسبتا ناخوشایند را تجربه کنید. چرا که درمانگر قرار است دقیقا با پیدا کردن آسیبها و زخمها به شما در دیدن آنها کمک کرده و مسیر بهبودی را به شما نشان دهد.
اکثر مردم، زمانی به اتاق درمان مراجعه میکنند که از نظر روانی تقریبا به آخر مسیر رسیدهاند، هنگامی که وارد درمان میشوند، توقع دارند خیلی سریع به احساس بهتری پیدا کنند و هنگامی که خود را در مواجهه با چالشهای هیجانی حل نشدهی خود میبینند، از فرایند درمان دلسرد شده و رهایش میکنند. از این رو این تفکر در فضای عمومی جامعهی ما بسیار رایج است که رواندرمانی هیچ کمکی به ما نمیکند، فقط همهچیز را بهم میریزد. اکثر افراد در مراحل اولیه از درمانگر خود متنفر و خشمگین میشوند و با بروز این هیجانات گمان میکنند که در مسیر اشتباهی از
رواندرمانی قرار گرفته اند و در نهایت عقبنشینی خواهند کرد.
روانشناسان برای احساساتی که مراجع نسبت به درمانگر خود تجربه میکنند، از مفهوم انتقال استفاده کرده و معتقدند که مراجع در فرایند رسیدن به بینش در مورد هیجانات منفی، آسیبها، تجربیات تلخ سرکوب شده و ...، درمانگر را به مثابهی سوژهی هیجانات خود تصور کرده و احساسات خویشتن را به وی فرافکنی خواهند کرد. ممکن است مراجعان تصور کنند که درمانگر آنان دشمنشان است، ممکن است عاشق درمانگر خود شوند، احساسات کودکی خود را در وی متبلور کنند و ...، که تمام اینها جزئی از درمان است و به بینش، مواجهه و رسیدن مراجع به بهبودی کمک میکنند. این یادداشت قصد دارد تا شما را از احساسات احتمالی که ممکن است در رواندرمانی پیدا کنید، آگاه کند.
در صورتی که عموم مردم بتوانند تصویری واقعبینانه از درمان داشته باشند، مسیر درمانی موفقتری هم تجربه خواهند کرد. بنابراین چنانچه زمانی در مسیر درمان سلامت روان خود قرار گرفتید، از هیجانات و احساسات منفی نترسید، با انها مواجه شوید و مسیر درمانی خود را پیش بگیرد. شاید رواندرمانی مانند کتابهای خودیاری، پادکستها و غیره، در لحظه برای شما مسبب لذت و انگیزه نباشد، اما در عوض شما را با موانع درونی، طرحوارهها، شناختهای معیوب، تروماهایی که انکارشان میکنید و هیجاناتی که سرکوب میکنید، مواجه کرده و کمک میکند که دیگر اجازه ندهید سیاهی و کدورت ناشی از این هیجانات کنترل زندگی شما را در دست داشته باشد و پایههای هستیتان را تخریب کند.
روزنامه صبح ساحل