این روزها که باورهای پوشالی موفقیت، با الفاظ نسبتا علمی اما بدون پشتوانه و ارجاع، همهگیر شده و ذهن تک تک ما را به خود مشغول کرده، شاید بد نباشد که بررسی این باورها و ذهنیات را به دانشمندان بسپاریم. احتمالا شما هم بارها این را شنیدهاید که: «اگر ثروت
ثروتمندان را بین افراد فقیر قسمت کنیم، بعد از یک مدت آنها مجددا فقیر خواهند شد، چون باور پولساز ندارند، نمیدانند چطور از پولهایشان استفاده کنند و در نتیجه همهی پولها را از دست خواهند داد.»
همانطور که از ظاهر امر پیداست، این باور قصد دارد، به ما بقبولاندکه این نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی نیست، که ما را فقیر میکند، بلکه ذهنیت و حماقت خود ماست که باعث فقر خواهد شد! در کتاب فقر احمق میکند، سندل مولاینیتن و والدر شفیر با آزمایشها و تحقیقاتشان خلاف این را به ما نشان میدهند.آنها اثبات میکنند، که این ذهن افراد
فقیر(در واقع اکثریت ما انسانها) نیست، که باعث فقر میشود، بلکه این فقر است که ما را محدود میکند و مغز ما را کنترل میکند. وجه دیگری که این کتاب بسیار به آن میپردازد، «اثر کمیابی» است.
کمیابی چه در منابع مالی و چه در مدیریت زمان، میتواند بسیاری امور را تحت تاثیر خود قرار دهد. پشت جلد کتاب اینطور توضیح داده شده، که:« یک مدیر با دهها پروژهی عقب افتاده، یک کارگر ساده با کوهی از بدهی و یک خانم خانه دار که درگیر رژیم گرفتن است ، چه شباهنی به یکدیگر دارند؟ این افراد همه دچار کمیابیاند یکی زمان کافی ندارد، یکی بیپول است و دیگری نیز کالریهایش را محدود کرده است.» در واقع، اگر ذهن روی یک چیز متمرکز شودف تواناییها و مهارت های دیگر مثل توجه، کنترل فرد روی خودش و برنامهریزی بلند مدت مختل میشود. به گفتهی مولاینیتن، در این وضعیت پردازشگر ذهن ما مانند رایانهای که در حال اجرای چند برنامه است، کند میشود. در واقع ما ظرفیتهای ذهنیمان را از دست نمیدهیم؛ بلکه توانایی دسترسی به تمامداشتههای معمول را نخواهیم داشت. به طور کلی خواندن این کتاب برای آگاه شدن به وضعیت موجود، برای ما لازم است.
چیزی که سالها قانون جذب و موفقیت و ... به نام علم در گوش ما فروکرده، نویسندگان این کتاب با آزمایش و علم رد میکنند و برعکساش را به اثبات میرسانند. جدا از این مباحث، این کتاب برای حل اثر کمیابی در زمینهی مدیریت زمان راهکارهایی ارائه میکند. کلیت طرح کتاب بر مبنای «کمیابی»، اثرات آن و البته راههای فائق آمدن بر آن است. نثر کتاب روان، ساده و جذاب است، دوری کردن نویسندگان و مترجم از کلمات و ادبیات پرطمطراق، اثر به کتابی جذاب و قابل توجه برای عموم تبدیل کرده است.
روزنامه صبح ساحل