از اهرم فشار تا دامن زدن به یک بحران انسانی؛

تحریم طالبان



افغانستان از جمله مناطقی محسوب می‌شود که همواره با بحران های متعددی در ابعاد گوناگون سیاسی-امنیتی، اقتصادی و اجتماعی روبرو است.
آنچه از اهمیت برخوردار می باشد این مهم است که تمامی این موارد در نهایت یک بحران انسانی در این کشور را رقم زده است. اینکه چه عواملی در شکل گیری این بحران‌ها و گسترش آنها تاثیر داشته است مستلزم نگاهی دقیق به عوامل داخلی و خارجی گوناگونی است که این کشور در سالیان متمادی با آنها روبرو بوده است.
صرف نظر از تنوع قومیتی و چندگانگی هویتی در این کشور که از بعد داخلی موجب تنش و بحران شده است، این کشور به دلیل موقعیت ژئوپلتیکی اش در طول تاریخ شاهد حضور کشورهای بیگانه و همچنین محل جنگ های نیابتی از سوی آنها  بوده است، از جمله می توان به جنگ نیابتی انگلستان در سال 1840 اشاره داشت که این کشور در جهت جلوگیری از نفوذ شوروی در هند، افغانستان را مورد تهاجم قرار داد.
پس از آن  شوروی درسال 1979 و در پی حادثه 7 ثور به خاک افغانستان وارد شد و در مقاطع بعدی شاهد حضور آمریکا و کشورهای غربی  بعد از حادثه تروریستی 11 سپتامبر به این کشور بودیم. آنچه سبب حضور قدرت های بیگانه در این کشور عنوان شد مبارزه با تروریسم و افراط  گرایی بود اما علی رغم  گذشت سالها از ورود این کشورها به افغانستان ودر نهایت خروج آنها، تروریسم و افراط‌گرایی در این کشور ریشه کن نشده است و تنها می‌توان رسیدن به منافع استراتژیکی این کشورها را دلیلی دانست که با عنوان مبارزه با تروریسم  سبب ورود این کشورها به خاک افغانستان شد.
  

 روی کارآمدن طالبان

 پس از سال‌ها حضور نیروهای غربی در افغانستان در پی توافق صلح دوحه که نهایتا منجر به خروج نیروهای آمریکایی و ناتو در سال 2021 شد طالبان پس از 16 سال مجدد به عرصه قدرت در افغانستان بازگشتند و سکان حکومت را به دست گرفتند. با تدقیق  در نوع عملکرد غرب و آمریکا از یکسو با خروج پر از هرج و مرج آنها روبرو می شویم و از سوی دیگر واکنش و رفتار آنها پس از خروج از افغانستان در قبال حکومت طالبان و البته تاثیری که هر دو این رفتار بر جامعه و مردم افغانستان داشته است. صرف نظر از اینکه سال‌ها حضور غرب در افغانستان قبل از روی کارآمدن طالبان چه دستاوردی برای جامعه افغانستان داشته است باید به این مهم توجه شود که از زمان قدرت گیری مجدد طالبان در افغانستان اتخاذ رویکردهای غرب در قبال این گروه آیا تاثیری در تغییر عملکرد طالبان در قبال مردم این کشور داشته است یا خیر؟
آنچه در حال حاضر در افغانستان از اهمیت بسزایی برخوردار است و نمی توان از آن چشم پوشی نمود بحران انسانی و معضلات اقتصادی در این کشور است. مساله ایی که بسیاری از نهادها از جمله سازمان ملل و کشورها را به سوی کمک های بشر دوستانه به افغانستان واداشته است اما سوال اساسی این است که آیا کشوری با اینچنین اقتصاد آسیب دیده، نرخ بیکاری بالا که منجر به بحران انسانی از جمله سوتغذیه شدید کودکان، بحران مهاجرت، آوارگی مردم و سوق پیدا کردن به سمت افراط‌گرایی شده است را می توان صرفا با کمک‌های بشردوستانه نجات داد؟ 
آیا کمک های بشر دوستانه راه حل مناسبی در توسعه یافتگی یک کشور در بلند مدت خواهد بود؟
 

 بازنگری در رویکرد جامعه بین المللی

آنچه جامعه بین المللی پس از روی کارآمدن طالبان برآن تاکید داشته است حمایت از حقوق زنان و دختران در افغانستان از سوی طالبان و به رسمیت شناختن حقوق آنها و به دنبال آن در راستای انتقاد از سیاست های طالبان، عدم به رسمیت شناختن این گروه بوده است،  مساله‌ای که در نهایت به تحریم های بین المللی و بلوکه شدن دارایی های این کشور منجر شده است. اما آنچه در واقعیت قابل مشاهده است عدم تاثیر این رویکردها بر سیاست های اتخاذی از سوی طالبان است. پر واضح است که تحریم و مسدود شدن دارایی های افغانستان چیزی جز فروپاشی اقتصادی این کشور را به همراه نداشته است. اینکه غرب با استفاده از اهرم تحریم در صدد فشار بر طالبان جهت تغییر سیاست های اتخاذی خود بر جامعه افغانستان بخصوص زنان و دختران برآمده است جز یک فاجعه انسانی و بحران آوارگی برای این کشور را در پیش نداشته است و این مهم به معنای بازنگری در رویکرد جامعه بین المللی در قبال مردم افغانستان و خروج از بحران انسانی پیش رو در این کشور است.

روشنک زینی وند

روزنامه صبح ساحل

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها